خلاصة:
جمهوریخواهی در ایران از زمان طرح در دورۀ قاجار تا زمان وقوع در انقلاب اسلامی و پس از آن با برداشتها و تفاسیر گوناگون ارائه و پیگیری شده است. ایرانیان که بر اثر سابقۀ طولانی حکومتهای پادشاهی مطلقۀ وراثتی، فاقد تجربۀ دموکراسی بودند، بر اثر کسب آگاهیهای ناشی از ورود مفاهیم سیاسی جدید، به اعتراض علیه حکومت استبدادی پرداختند. سلطنت، نماد استبداد و اصلیترین مانع تحقق ارادۀ سیاسی ایرانیان دانسته میشد. در نتیجه بهرغم آمیختگی سلطنت با سنت و کسب مشروعیت از جانب مذهب، جامعۀ ایران خواستار محو سلطنت شد. بدیهی است که جایگزین سلطنت، جمهوری است. در نتیجه جمهوریخواهی ایرانی بیش از آنکه مفهومی ایجابی و در راستای ایجاد یک نظام دموکراتیک باشد، مفهومی سلبی بود که صرفاً در پی محو نظام سلطنتی به عنوان نماد استبداد مطلقه بوده است.
Many political concepts as well as technology exported to various regions of the world from Europe after renaissance, industrial revolution and protestantism. Meanwhile western technology andconcepts of political philosophy came to Iran since nineteenth century. Republicanism was one of these concepts. This concept and idea as one of the most factors in Iranian contemporary political - social transformations since its introducing in Qajar era till Islamic revolution has diversely been interpreted. In this these various approachs would be studied.
ملخص الجهاز:
با این حال پیش از ایجاد جمهوری - در ادوار سلطنت مطلقه و مشروطه - شاهد تحولات جمهوری خواهانه بوده ایم ، به نحوی که به تعبیری جمهوری خواهی وجه غالب کنش های سیاسی تاریخ معاصر ایران بوده است (مصلی نژاد، ١٣٨٣الف : ٢٥٧).
حزب کمونیست ایران نیز از جمله احزاب سیاسی بود که در دورة سلطنت رضاشاه مشی خود را ایجاد نظام جمهوری در ایران اعلام کرد.
ظهور دولت مصدق این گمانه را تقویت کرد که ایران نیز همانند بسیاری دیگر از کشورهای آسیایی به سمت رادیکالیسم طبقة متوسط و نوعی نظام جمهوری در حرکت است ؛ چراکه از سال ١٣٠٤ به این سو هرگز شاه به این میزان ضعیف و نخست وزیر مقتدر نشده بود (سلسلة پهلوی ، ١٣٧١: ٩٣).
چهره های شاخص جمهوری خواه از میان دیگر شخصیت های سیاسی که در موضوع جمهوری خواهی در این دوران از آنان نیز یاد شده است ، از جمله از سید ضیاءالدین طباطبایی ، احمد آرامش و تیمور بختیار می توان نام برد.
با ورود سید ضیاءالدین طباطبایی در سال ١٣٢٠ به کشور و آغاز مجدد فعالیت های سیاسی وی ، خالصی زاده یزدی از مخالفان طرح مسئلة جمهوری از سوی سردار سپه ، خواستار تغییر حکومت ایران به جمهوری و ریاست جمهوری سیدضیا شد (نجمی ، ١٣٥٩: ١٩).
در اعترافات افسران سازمان نظامی حزب نیز به قصد این سازمان در تغییر رژیم و استقرار حکومت جمهوری در ایران اذعان شده بود (بختیار، ١٣٣٤: ٢٩٠).
با این حال به طور رسمی حزب توده در پلنوم های ١٣٣٩ و ١٣٥٤ خود، براندازی سلطنت و استقرار جمهوری ملی دموکراتیک را با جهت سوسیالیستی تصویب کرد (اسناد و دیدگاه ها، ١٣٦٠: ٦٦١).