خلاصة:
فلسفه در قرن بیستم (و به تبع آن فلسفه سیاسی)، به طرز شگفت آوری درگیر مسئله زبان بوده است. ظهور
فلسفه های تحلیلی، مکاتب هرمنوتیک، زبان شناسی ساختاری (فردینان دو سوسور) و تأکیدی که برخی از فیلسوفان وجودی چون هایدگر بر «زبانیت» هستی داشته اند از یکسو و نقدهای پساساختار گرایانه دریدا و لیوتارد با تمرکز بر مفاهیم زبانی، جهان فلسفه در قرن بیستم رای کسر زبان آلوده ساخته اند. با این وجود، در «رهایی بخشی» که به باور «یورگن هابرماس» بخش تکمیل کننده پروژه ناتمام مدرنیته محسوب میشود، زبان گروی افراطی (مجادله با گادامر)، از موانع اساسی نقد ایدئولوژی فرض می گردد. ایستادن بر موضعی
استعلایی خارج از عرصه زبان، راهی به سوی رهایی از جهانی یک سر محاط در زبان گروی است، این پژوهش
میکوشد تا به بررسی این امکان انتقادی بپردازد.
فرض ما آن است که رویکرد افراطی به زبان، امکان نقد ایدئولوژی را سلب میکند. به منظور تکمیل اندیشه
رهایی بخشی لازم است موضعی ماقبل زبانی و ماقبل تأویلی اتخاذ کرد و از آن موضع زبان را که می تواند بخشی
از ابزار و بیان سلطه ایدئولوژیک باشد به خدمت نقد ایدئولوژی در آورد.
ملخص الجهاز:
"گرایش فلسفه به زبان سخن را با طرح یک پرسش ادامه می دهیم و آن اینکه چگونه و براساس چه تحولی ، جهان فلسفی در قرن بیستم تا این حد آغشته و آلوده به مفاهیم ، مفروضات و دغدغه های زبانی شده است ؟ چگونه است که طرح عظیم ترین و ماندگارترین بناهای فلسفی روزگار ما، هر یک به نحوی مسئله «زبان » را در میان می آورند؟ و فراتر از آن به کدام دلیل یا دلایل ، اساسا تأسیس بسیاری از بناهای فلسفی در فضایی غیرزبانی امکان پذیر نیست ؟ البته ، التفات به زبان در سنت باستانی فلسفه نیز مسبوق به سابقه است .
اگر لیوتار١ با اتکا بر فلسفه ویتگنشتاین متأخر و طرح مفهوم بازی های زبانی می کوشد تا نشان دهد، قلمرو فعالیت سوژه ، که محصول آن تولید فرا روایت است ، آن گونه که مدرنیسم می پنداشت عرصه تاخت وتاز سوژه نیست بلکه یکسر محصور و محدود در عمل و کنش زبانی و بازی های زبانی است و دریدا نیز، تلاش می کند تا با طرح مفهوم «شالوده شکنی » بیش از هر چیز شالوده معرفت شناسانه سوژه را در فهم و خلق معنا در هم بریزد و بدین منظور، این عمل شالوده شکنی را در بستری زبانی ، یعنی فرآیند خوانش متن در نظر می آورد، فوکو برای مرکزیت زدایی از ذهن به سراغ تبارشناسی می رود تا نشان دهد، ناکارآمدی سوژه از آنرو است که گرفتار در حصار قدرت است یعنی گرفتار در حصار همان چیزی که به وجود آورنده تاریخ ، فرهنگ ، زبان ، سنت ها و در یک کلام «گفتمان » و صورت بندی های دانایی ."