خلاصة:
شنیدن فراحسی از دیدگاه عبدالرزاق کاشانی اقسامی دارد که عبارتند از: شنیدن پذیرفتنی و انقیادی؛ شنیدن تفهمی؛ شنیدن اهتدایی؛ شنیدن الهی. مراد از شنیدن الهی انسان، شنیدنی است که در آن، خدا در هر شنیدهای شهود میشود. این جستار نیز درصدد واکاوی این مسئله است که چگونه میتوان در اندیشة عرفانی کاشانی شنیدن الهی را تبیین کرد؟ یافتههای این جستار نیز به قرار زیر است: کاشانی سخنی در باب ارتباط مظهریت احدیت جمع و شنیدن دارد که نگارنده بر پایة امکانات درونی آن، شنیدن الهی را بر پایة حد وسط مظهریت احدیت جمع و در قالب دو تقریر، قابل تبیین میداند، همچنین، بر پایة حد وسط یادشده، مغایرت میان قوای نفس و آلات آن برچیده میشود و هر یک از قوا و آلات و هر ذرة انسان، کار دیگر قوا و آلات را انجام میدهد، یعنی با همة آنها میتوان شنید.
From the Perspective of Abdul Razzaq Kashani، hearing of extra-sensory has different types that include: acceptable and binding hearing، hearing of interpretative، hearing of Guidance and hearing of Divine. The purpose of Divine hearing is that in which God is heard in each of His revelation. this research’s question is: How can Divine hearing in Kashani’s mystical thought is to be explained? The results of this study are as follow: According to Kashani there is relationship between the manifestation of Allah (and Divine hearing. It has two versions. In that stage، the contrast between the forces of the soul and its instruments is removed and any of the powers and instruments، and every particle of human being do the rest. One can hear by all of them.
ملخص الجهاز:
"این جستار نیز درصدد واکـاوی ایـن مسـئله اسـت کـه چگونـه میتوان در اندیشۀ عرفانی کاشانی شنیدن الهی را تبیین کرد؟ یافتـه هـای ایـن جستار نیز به قرار زیر است : کاشانی سخنی در بـاب ارتبـاط مظهریـت احـدیت جمع و شنیدن دارد که نگارنده بر پایۀ امکانات درونی آن ، شـنیدن الهـی را بـر پایۀ حد وسط مظهریت احدیت جمع و در قالب دو تقریر، قابل تبیین مـیدانـد، همچنین ، بر پایۀ حد وسط یادشده ، مغایرت میان قوای نفس و آلات آن برچیده میشود و هر یک از قوا و آلات و هر ذرة انسان ، کار دیگـر قـوا و آلات را انجـام میدهد، یعنی با همۀ آنها میتوان شنید.
مستملی بخاری نیز در شرح التعرف لمذهب التصوف ، در باب یکی شدن قوای ادراکی و شنیدن با همۀ قوا آورده است : «چون معنیای از معانی بر باطن غالب و مستولی گردد، همۀ ظاهر حکـم آن معنـی گیرد تا اگر سر آن دوست اندیشد، لذت از فکرت به هفت اندام تعدی کند؛ چنانکه هفت اندام گویی کاشانی تصریح میکند که اگر هر ذره ای از انسـان را از او جـدا کنـیم ، آثـار و عمـل دیگر اعضای انسان از او سر میزند، به نحویکـه همـۀ مسـموعات را مـیشـنود و همـۀ دیدنیها را میبیند با همۀ واژه ها و کلمات سخن میگوید[٢٥، ج ١، ص ٣٠٣] بـه تعبیـر ابن فارض : و منی علی افرادها کل ذرة جوامع افعال الجوارح احصت ١ [٣، ص ٢٥٩] اما انسانی که در تنگنای احکام بشری گرفتار است ، آنچه برایش مطرح است ، غیریت است نه اشتمال و جمعیت و ظهور هر ذره در او با ویژگی دیگر ذرات [٢٥، ج ١، ص ٣٠٤و ٣٠٦]؛ ٦."