خلاصة:
به رغم اهميت فيلمنامه داستاني و توجه پژوهشگران ادبي بر اولويت آن و خواندن آن همچون گونه اي از داستان روايي، اين عرصه كمتر مورد نقد و تحليل علمي قرار گرفته است. اين مقاله بر آن است تا با توجه به جنبه هاي كاربردي نظريات گردآوري شده كر الام در نشانه شناسي متن با تمركز بر عنصر گفتگو و عوامل بافتي بيش از عرصه هاي ديگر در آن و بررسي اصولي چون؛ نظام نشانه اي فرا زبان (رمزگان مشترك، لهجه فردي، محدوديت زبان)، جهت گيري اشاره اي، صنايع بلاغي، تضمين دريافت و اصول مكالمه گرايس به تحليل نشانه شناختي فيلمنامه داستاني دوازده رخ هوشنگ گلشيري بپردازد. داشتن نقش محوري كاركردهاي نشانه اي گفتگو در اين فيلمنامه آن را به اثري حائز اهميت براي بررسي هاي نشانه شناختي اشاره شده تبديل كرده است. يافته هاي پژوهش نشان مي دهد شخصيت آقاجان در گفتگو با ساير شخصيتهاي فيلمنامه علي رغم حضور فعالانه در گفتگو و درك شنونده و موقعيت گفتگوها (جهت گيري هاي اشاره اي) با زمينه سازي براي ايجاد نظام فرازبان با دو زير مجموعه رمزگان و محدوديت زبان، نقض اصول مكالمه گرايس در چهار زمينه كميت، كيفيت، ارتباط و شيوه، استفاده از صنايع بلاغي در چهار مورد (: اين راننده احمق، رستم، پيران و گم شدن)، بر آن است تا نشان دهد كه چگونه با آشكارا ناقص كردن يا ناكامل بودن گفتار خود به بيش از آنچه گفته است نظر دارد ولي شخصيت هاي ديگر نمي توانند معنايي را كه در ظاهر كلمات او وجود ندارد درك كنند.
ملخص الجهاز:
"این مقاله بر آن است تا با توجه به جنبه هـای کـاربردی نظریـات گردآوری شدة کر الام در نشانه شناسی متن با تمرکز بـر عنصـر گفتگـو و عوامـل بافتی بیش از عرصه های دیگر در آن و بررسی اصولی چون ؛ نظام نشانه ای فرا زبان (رمزگان مشترک ، لهجة فردی ، محدودیت زبـان )، جهـت گیـری اشـاره ای ، صـنایع بلاغی ، تضمین دریافت و اصول مکالمه گرایس به تحلیل نشانه شـناختی فیلمنامـة داستانی دوازده رخ هوشنگ گلشیری بپردازد.
یافتـه هـای پـژوهش نشـان مـی دهـد شخصیت آقاجان در گفتگو با سایر شخصیتهای فیلمنامه علی رغم حضـور فعالانـه در گفتگو و درک شنونده و موقعیت گفتگوهـا (جهـت گیـری هـای اشـاره ای ) بـا زمینه سازی برای ایجاد نظام فرازبان با دو زیر مجموعة رمزگان و محدودیت زبان ، نقض اصول مکالمه گرایس در چهار زمینة کمیت ، کیفیت ، ارتباط و شیوه ، اسـتفاده از صنایع بلاغی در چهار مورد (: این رانندة احمق ، رستم ، پیران و گم شدن )، بر آن است تا نشان دهد که چگونه با آشکارا ناقص کردن یا ناکامل بودن گفتار خود بـه بیش از آنچه گفته است نظر دارد ولی شخصیت های دیگر نمی توانند معنایی را که در ظاهر کلمات او وجود ندارد درک کنند.
بررسی چهار قاعدة اشاره شده در این فیلمنامه نشـان مـی دهـد کـه چهـار شخصـیت ؛ آقاجان ، آقاجواد، مراد و عمه صدیق با نقض یا رد کلی اصول همیـاری گـرایس بـه ایجـاد دلالت ضمنی در شیوة گفتگویی دست زده اند این نوع دلالت کمک می کند این شخصیت ها در گفتگو بیش از آنچه در نظر دارند اظهـار و سـخن خـود را غیرمسـتقیم بیـان کننـد کـه بیشترین استفاده در گفتگوهای آقاجان شخصیت اصلی فیلمنامه دیده می شود."