خلاصة:
هدف این بررسی آن است که روشن سازد چرا در خلوت، نابهنجاری افزایش و هنجارها کاهش مییابد؟ روش تحقیق، توصیفی و از نوع کتابخانهای با تحلیل محتوا میباشد. یافته این بررسی آن است که تفاوت رفتار در خلوت و جلوت، به جهت تفاوت در حضور و عدم حضور است. درک حضور و نظارت دیگران، موجب حالتی در انسان میگردد که شرم و حیا نامیده میشود و مانع رفتارهای نابهنجار میگردد. حیا، یک تغیّر و انکسار درونی است که در مواجهه با رفتارهای ناروا به وجود میآید و حالتی از انزجار و انقباض روحی و روانی را نسبت به امور زشت و ناهنجار به وجود میآورد و در نتیجه موجب ترک آن میشود. نتیجهای که از این بررسی میتوان گرفت آن است که حضور و نظارت دیگران، یکی از منابع مهم در مهار نفس و تنظیم رفتار میباشد. از این رو میتوان برای تصحیح رفتار و تقویت خویشتنداری، از این منبع مهم استفاده نمود و انسانها را به انجام کارهای نیک و ترک کارهای زشت واداشت .
ملخص الجهاز:
(بامیستر، ٢٠٠٧) هر چند پژوهشگران عرصه خودمهارگری، به صـراحت در زمینـه نقـش انگیـزشهـا در عملکرد خودمهارگری سخن به میان نیاوردهاند، اما بـه نظـر مـی رسـد اساسـا صـرف درک میزان فاصله وضعیت موجود (مواجهه با یک گناه) و وضعیت مطلوب (فلاح و تقرب الهی ) توسط فرد، منجر به انجام یا ترک عمل نمی گردد، بلکه در این میـان، بایـد انگیزشـی بـرای فرد باشد تا برای تنظیم فاصله مـذکور، تـلاش نمایـد.
سؤال این است کـه وجـه تمـایز حیـا بـا دیگـر صفات بازارنده چیست ؟ چه چیزی سبب میشود که یک بازدارنده را حیا بنامیم و دیگـری را صبر و سومی را خوف؟ یکی از چالش های مفهوم حیا، همین مسأله وجـه تمـایز ایـن صـفت بـا صـفات مشـابه و متضاد است چرا که برای تبیین ماهیت حیا، بسیار مهـم اسـت کـه بـدانیم چـه چیـزی باعـث میشود که یک حالـت روانـی را «حیـا» بنـامیم و دیگـری را «تـرس» و سـومی را «صـبر» و چهارمی را «تقوی».
بررسی روایات حیا نشان می دهـد بخشـی از روایـات، مربـوط بـه کسـانی اسـت کـه در حضور مردم، شرم می کنند؛ اما در خلوت و جایی که کسی حضـور نـدارد، حیـا را رعایـت نمی کنند.
(مجلسی ، ١٣٨٨: ج٧٨، ٢٢٨، ح١٠٠) حضرت علی (ع ) نیز وقتی میخواهد در میدان نبرد یاران خود را به شرم از فـرار کـردن فراخواند، نخست آنان را به ناظر بودن خداوند توجه می دهد (محدث نـوری، ١٤٠٨: ج١١، ٨٤ ؛ ابن عساکر، ١٤١٥: ج٤٢، ٤٦٠) و یا وقتـی آن حضـرت مـردم را بـه کنتـرل نفـس فـرا میخواند، خداوند را با صفت ناظر بودن نام میبرد (شریف رضـی ، ١٤٢٤: خ١٨٣، ح٢٠٣ ؛ صدوق، ١٤٢٠: ١١٥) همچنین وقتی اولیای دین میخواهند حیای از فرشتگان را بر انگیزند، نخست مردم را به حضور و نظارت آنان توجه میدهند، سپس دعـوت بـه حیـای از آنـان مـیکننـد.