خلاصة:
پرسش اصلی این مقاله عبارت است از: «آیا بین تغییر در نقش های سنتی جنسیتی زنان و بهبود در وضعیت محیطزیست و یا بالعکس، رابطه اي وجود دارد؟» براي پاسخ به این پرسش فرضیاتی با اتکاء به نظریه هاتفیلد در باره وجود اجتماعاتمحلی به « ؟ بالعکس، رابطهاي وجود دارد مثابه فضایی در میان عرصهعمومی و خصوصی که عرصهاصلی فعالیت زنان در خارج از خانه است و نیز تقسیمجنسیتی نقش
طراحی شد. در باره نظریه دوم این نکته نیز شایان توجه است که بین راه هایی که زنان و مردان با اجتماعات محلی ارتباط می گیرند، تفاوت وجود دارد. زنان معمولا از طریق نقش هاي سنتی حفظ و نگهداري خانه و خانواده و تغییرات احتمالی در آن است که با اجتماع محلی مرتبط می شوند. در این باره سه فرضیه به شرح زیر فراهم شده است: - بین تغییر در نقشهاي سنتی زنان و بهبود در وضعیت محیطزیست رابطه معنیدار وجوددارد. -2 با افزایش فعالیت زنان عضو اجتماعمحلی در حفاظت از محیطزیست تغییر در نقش هاي سنتی آنان افزایش می یابد. -3 با تغییر در نقش هاي سنتی، دسترسی زنان به موقعیتهاي رسمی در عرصهعمومی ارتقاء مییابد. نکته مهم در اینجا یافتن بستر اجتماعی اي است که بتوان دو عنصر تغییر در شرایط محیط زیست و تغییر در نقش هاي زنان را به طور توامان مورد مشاهده قرار داد. این شرایط در خلال پروژه هاي برنامه کمک هاي کوچک تسهیلات جهانی محیطزیست که هدف اصلی آن حفاظت از محیط زیست منطقه اي است، فراهم بود. با این که مشاهده یک برنامه از نظر روش شناختی در محدوده مطالعه موردي می گنجد اما براي اجراي این مطالعه موردي یک روش ترکیبی متشکل از دو بخش مطالعه کیفی و تحلیل محتواي کمی اسناد و مدارك مربوط به پروژه هاي این برنامه، طراحی شده است. براي بخش مطالعه کیفی از ابزارهاي مشاهده، مصاحبه و مباحثه گروهی متمرکز استفاده شد و براي بخش کمی نیز یک پرسشنامه معکوس طراحی شد. براي انجام این پژوهش از ده سایت پروژه بازدید به عمل آمد و با حدود 25 تن نیز مصاحبه شد و یا در مباحثات گروهی شرکت کردند. برنامه SGP در هنگام اجراي پژوهش داراي 80 پروزه در جریان بود که 61 پروژه آن داراي مشخصات لازم براي ورود به جامعه آماري بودند. این مجموعه تمام شماري شد. حاصل مشاهدات بیانگر وجود نوعی رابطه همآیندي بین بهبود در وضعیت محیطزیست و تغییر در نقش هاي زنان و ارتقاي دسترسی آنان به سپهر عمومی بود.