خلاصة:
با فروپاشي شاهنشاهي هخامنشي و ورود يونانيان به آسيا، تغييرات وسيعي در تمام ابعاد زندگي در سرزمين هاي مفتوحه اسكندر و جانشينان وي بوجود امد. اين تغييرات را به اشكال مختلف در همه زمينه هاي اجتماعي سياسي و بخصوص در زمينه هاي فرهنگ و هنر، معماري و حتي در اعتقادات نيز مي توان مشاهده كرد. مهرها و اثرمهرهاي بر جاي مانده از دوران سلوكي و اشكاني اين دگرگوني ها را بخوبي نمايش داده و نقوش اساطيري و مذهبي يوناني كه بر آنها حك شده اند. نقشمايه هايي با مضامين هلني از جمله تصاوير خدايان، ايزدان و الهه هاي يوناني را نشان مي دهند. از مشهورترين اين نقوش مي توان به نقش آتنا، آفروديت، زئوس، آپولو، تيكه، هرمس، اروس، نيكه و ايزد عدالت اشاره نمود. نمونه هاي مذكور از مراكزي چون سلوكيه كران دجله، كدش اروك نسا و صالح داوود خوزستان به دست آمده اند. حضور عناصر مذكور در روي مهرها و روي اثرمهرها يكسان نبوده و با توجه به ميزان بافت جمعيتي و نفوذ فرهنگ يوناني متفاوت مي باشد. اين مقاله تاثير ايدئولوژي يوناني را در تغييرات اعتقادي سرزمين هاي مفتوحه با مطالعه مهر ها و اثرمهرها بصورت تطبيقي بررسي مي نمايد. مهرها و اثرمهرها بخشي از مواد تاريخي محسوب می شوند كه با توجه به وجود نقوش و تصاویر روي آن ها به درستی مي توانند ميزان و روند تغييرات یاد شده را منعكس کنند.
ملخص الجهاز:
"روی ٥٦ مهر و اثرمهر دوران سلوکی و اشکانی نقوش خدایان ، ایزدان و الهه های یونانی به چشم میخورد که از محوطه های کدش ، سلوکیه کران دجله ، اروک، نساو محوطه الیمایی صالح داوود خوزستان بـه دسـت آمـده انـد و بـه نظـر میرسد بازتابی از مذهب ، فرهنگ و هنر ساکنان این نواحی باشد.
با توجه به قالب زمانی ادوار سلوکی و اشکانی و گستره جغرافیایی، از دریای مدیترانه تا آسـیای میانـه را شـامل میشود، محوطه ها و نمونه های مطالعه شده در این مقاله جامعه آماری کوچکی را تشـک یل میدهد که شاید کمی عجیب به نظر برسد، اما واقعیت امر این است که از میـان بـیش از هزار مهر و اثرمهر به دست آمده در مناطق گوناگون سرزمین های سلوکی و اشکانی فقط بر ٥٦ نمونه از این آثار نقوش مذهبی یونانی به چشم میخورد و این تأثیر نیز در همه مناطق یکسان نیست .
برای نمونه شـهر اروک بـا وجود دارا بودن فرهنگ هلنی، نزدیکی به پایتخت سلوکیان (سلوکیه ) و قرارگیری مراکز اداری و بایگانیهای دولتی در این منطقه ، نقش مایه های هلنی به ویـژه تصـاویر خـدایان و الهـه هـا ی یونانی به نسبت نقوش متأثر از هنـر هخامنشـی و بـابلی در اقلیـت قـرار دارد ( ,Wallenfels ١٩٩٠).
این امـر نیـز حـاکی از رواج گسـترده فرهنـگ هلنـی در مناطقی مانند بین النهرین و سواحل مدیترانه (کدش ) است و ازدیاد نقـوش بـا مضـامین هلنـی چندان عجیب به نظر نمیرسد، ولـی در ایـن میـان تفـاوت قابـل ذکـری میـان محوطـه هـای یونانینشین و شهرهای دارای بافت جمعیتی ایرانی و سامی دیده نمیشود، زیـرا اثـرمهرهـای به دست آمده از بایگانی دولتی تحت نفوذ دولت سلوکی و اشکانی بود و به نظر نمـیرسـد کـه ترکیب فرهنگی و جمعیتی تأثیر شایانی در این رابطه داشته باشد."