ملخص الجهاز:
"در آغاز مولف برخی از جلوه های بحران را این گونه بر میشمارد : عدم اجرای احکام اسلامی در سطحی گسترده در کشورهای اسلامی، بی توجهی حاکمان برخی کشورها به احکام دینی، عدم ارتباط کشورهای اسلامی با یکدیگر و گرایشی شدید به تقلید از غرب عوامل بحران اندیشه سیاسی بخش اول به دلیل تشریح علل بحران جدی ترین مباحث کتاب را در خود دارد، مولف عوامل این بحران را به تفصیل بر میشمارد ;این عوامل عبارتند از : 1 .
مولف که خود حقوق دان است میکوشد نقش این عوامل را در پیدایش بحران به تفصیل باز نماید :بستن باب اجتهاد برای پیشگیری از رشد روز افزون هرج و مرج بود لیکن راه مقابله با آن جمود نبود، بلکه میبایست با فساد از طریق سازماندهی درست موسسات ذی ربط مقابله کرد .
مولف با اشاره به چند عامل فرعی بحران تفکر چون بی توجهی به اصل تخصص و نپرداختن به مباحث فقه سیاسی این بخش را به پایان میبرد و بخش دوم را میآغازد و راه هایی برای برطرف کردن بحران ارائه میدهد .
گاه مولف با دین برخوردی مارکسیستی دارد و این تحلیل او را مخدوش میکند ; در مبحث سوء استفاده از دین از مبازران لهستانی و ایرلندی نام میبرد که برای استقلال، متدین به دینی جز دین حاکمان میشوند ;مثلا ایرلندی ها از آن رو به مذهب کاتولیک روی میآورند که انگلیسی ها پروتستان هستند !آیا نمیتوان تفسیر معکوسی ارائه کرد و گفت چون ایرلندی ها کاتولیک بودند ، نمیخواستند حاکمیت پروتستان ها را بپذیرند؟ حاصل آن که مولف در طرح مباحث، موفق و به همین جهت کتابش خواندنی است ."