ملخص الجهاز:
"مگر مستند مولا(ع) برای رفع تبعیض از تقسیم بیت المال، جز سنت پیامبر و مقررات شریعت بود که میان عرب و عجم و سیاه و سفید تفاوتی قائل نشده است؟ مگر مستند امام برای اقدام دوم خود و بازگرداندن اموال تاراج رفته، چیزی جز دستور دیگر اسلام بود که حق قدیم را چیزی ابطال نمی کند؟ و آیا به راستی، دلیل دیگری جز حکم و فرمان حضرت حق بود که امام مقاومت نشان می داد و از پیدایش سرمایه داران زالوصفت که در اطراف قدرت را می گیرند، جلوگیری می کرد؟ و آیا مستند اصلاح چهارم حضرت که به آبادانی زمین و عمران کشور فرمان می داد و کارگزاران را مأمور به احیای مملکت و رواج و رونق اقتصادی می کرد و علاوه بر آنکه خود، در دورانی که از حکومت برکنار بود، به تلاش برای سازندگی و پ دید آوردن تولید انبوه و رونق کشاورزی می پرداخت، در عصر زمامداری، این را جزء برنامه های خود قرار داد و در سایه حکومت او، کوفه از نعمت آب و نان و مسکن مناسب برخوردار شد، آیا اینها جز دستورات دینی بود که خداوند از انسان عمران و آبادانی زمین را خواستار شده است؟ و آیا محقق منصفی می تواند بپذیرد که منشأ تأمین اجتماعی انسان که در حکومت علوی جزء برنامه های بسیار مورد تأکید امام علی(ع) بود، چیزی جز فرامین وحیانی و احکام اسلام بود که حقوق زمینگیران و از کارافتادگان و بیچارگان باید از بیت المال پرداخت شود و خداوند حقی برای آنان در خزانه عمومی قرار داده است؟ حق سخن آن است که مقولاتی نظیر فقرزدایی، عمران، توسعه، اصلاحات و حتی آزادی و مردم سالاری همگی مفاهیمی می باشند که همچون عدالت، در درون مفاهیم دینی، پیام مربوط به آنها موجود است و مسلمانان موظف به تحقق آنها شده اند و بالاتر از پیام آنکه، آنچه در چهارچوب احکام اسلام و دستورات کتاب و سنت به ویژه طبق آنچه در مکتب امام علی(ع) و فرزندان معصوم(ع) او منعکس است، وجود دارد، روش نیل به آنها و ترسیم خطوط کلی تحقق عینی آنها در عرصه جامعه کاملا پیش بینی شده است و اگر مردم و به ویژه نظام سیاسی حاکم بر جامعه و مدیران ارشد کشور، نسبت بدان پایبند باشند و علاقه مند گردند، جامعه مزه و طعم حلاوت رفاه و توسعه و فتح برکات آسمان و زمین بر روی خود را خواهد چشید و خواهد فهمید که اگر مردم ایمان و تقوا پیشه کنند، هرگز جامعه ای بی رونق، فقرزده، محرومیت کشیده و عقب افتاده نخواهند داشت و در جهت مادی و معنوی پیشرفت چشمگیری خواهند داشت."