خلاصة:
«تغییر نظام جنسیت» فرآیندی جهانی و اجتناب ناپذیر است. امروز بیش از هر زمان دیگر «جایگاه زنان» به معیار و ملاک ترقی جوامع و تمدن ها بدل گشته است. نظام جنسیتی در جهان حاضر مبتنی بر الگویی از ارزش های مدرن است و طبق شواهد تاریخی موجود، ایالات متحده نقش موثری در تعریف «جایگاه زنان» از بعد هنجاری و مکانیزم ایفا نمودهاست.
مطالعه حاضر، دوره تصدی هیلاری کلینتون در وزارت خارجه را نماینده ای از تاریخ آمریکا می داند که در آن جایگاه زنان به یکی از اصلی ترین محورهای سیاست خارجی آمریکا بدل شدهاست. در این مطالعه، مفهوم «تاثیر هیلاری» به عنوان عاملی تعیین کننده در سیاست مداخله جویی آمریکا در امور زنان مسلمان خاورمیانه و شمال آفریقا مورد بررسی و تدقیق قرار می گیرد. نکته مورد تاکید در این مقاله آن است که آمریکا از تبادلات آکادمیک و برنامه های دانشگاهی به منظور به تحرک درآوردن نسلی از زنان تحصیل کرده مسلمان به عنوان منبع «تغییر» و «دموکراسی سازی» در منطقه استفاده می کند.
دو پروژه تک ویمن و نکست اسکالرز برای مطالعه موردی و جهت معرفی کلیتی از استراتژی های آموزشی عمده آمریکا در خاورمیانه و شمال آفریقا انتخاب شده اند. نتایج مطالعه موردی حاکی از به کارگیری استراتژی هایی که ذکر خواهد شد هستند: الف) تشویق زنان برای ایفای نقش رهبری و دموکراسی سازی آینده؛ ب) محوریت بخشیدن به زبان انگلیسی به عنوان ابزار ارتباطی؛ ج) برنامه ریزی براساس انگیزه های دوسویه؛ د) ایجاد حس توانمندی، افزایش حس مشارکت و تقویت حس تعلق خاطر به فرهنگ و تفکر سیاسی آمریکایی.
“Gender Regime change” is a global and inevitable process. Today، “Women’s status” has unprecedentedly become the standard of development. The present gender regime is constructed based on modern norms and values and there are historical evidences that support that United States has an efficient role both in defining its norms and mechanisms. The present paper، then، investigates Hillary Clinton’s tenure at the Department of State as a historical episode when women’s issues became the most significant axis of American foreign policy. The present study concentrates on the concept of “Hillary Effect” as a significant element in Americans’ interventions in women’s affairs in Islamic countries in MENA. It focuses on this fact that the US uses the academic projects and exchanges to manipulate some young scholarly Muslim women as the source of “change” and “democratization” in the region. Two projects of “TechWomen” and “NeXXt Scholars” are case studied here as typical examples of these programs. The results of the study indicate the these main strategies have been implemented: a) encouraging the sense of “leadership” and “democratization” in these women، b) taking English as the major language for communications، c) stimulating mutual motivations، d) encouraging the sense of empowerment، participation، and belonging to American culture and political thought.
ملخص الجهاز:
"براساس گزارش وزارت خارجه آمریکا (٢٠١٢)، این برنامه بیش از هر چیـز بـر زنـان جوان در کشورهای اسـلامی متمرکـز اسـت و رویکـرد آن همـان رویکـردی اسـت کـه کلینتون درباره «رسالت آمریکا برای توانمندسازی زنان سراسر جهان از طریـق آمـوزش آن ها به عنوان رهبران فردا» اعلام داشته است .
قطعا کشورهای اسلامی بخصـوص در منطقـه خاورمیانـه و شـمال آفریقـا بـه عنـوان منطقه استراتژیک برای ایالات متحده و همچنین در حـال گـذار سیاسـی از مهـم تـرین جوامع هدف اعمال قدرت نرم آمریکا محسوب می شوند؛ بنابراین ، دو برنامه تک ویمـن و نکست اسکالرز به عنوان نمونه در مطالعه حاضر مورد بررسی قرار گرفتـه اسـت .
نتایج مطالعات موردی حاکی از آن اسـت کـه اسـتراتژی هـای عمده آمریکا در این خصوص عبـارت انـد از: ١) تشـویق زنـان مسـلمان بـرای رهبـری و دموکراسی سازی آینده ، ٢) استفاده از زبان انگلیسی به عنوان ابـزار ارتبـاطی ، ٣) برنامـه ریزی براساس تمایل دوطرفه و ٤) تشویق برای توسعه عضویت و حس تعلق نسـبت بـه فرهنگ آمریکایی .
تربیت فرهنگی در کنار آموزش حرفه ای ، اغناء، ایجاد حس برخورداری و اقنـاع زنـان جوان مسلمان در آمریکا، پشتیبانی از عضویت ایشان در محافل آکادمیک و شـبکه هـای تخصصی و ایجاد حس تعلق خاطر و شبکه سازی در فضای فیزیکی و مجازی نیز به عنـوان تکنیک های اعمال قدرت نرم آمریکا در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا مورد بحث قـرار گرفته است ."