ملخص الجهاز:
"در نظر فیلسوف بزرگ اسلامی، صدرالمتألهین شیرازی، قضیه "زید معدوم است" قضیهای از مصادیق قضیه موجبه سالبة المحمول به شمار میآید؛ چون در این گزاره نسبت وجود از "زید" فلاسفه اسلامی نظر بهاینکه ازیک طرف، ملاک صدق یک قضیه را همان مطابقت با واقع ونفسالامر دانستهاند وازطرف دیگر، چون مطابقت با واقع در قضایای مختلف به یک لحاظ متحقق نیست،انواع قضایا را در رابطه بااین اصل مورد توجه قرار دادهاند و واقع و نفسالامر را در هر قضیه متناسب با نوع همان قضیه دانستهاند نه اینکه واقع و نفسالامر هر قضیه را یکسان تلقی کنند.
13 از جمله دیگر شبهات مطرح شده در این نظریه، یعنی نظریه مطابقت، این است که اگر واقعیت خارجی و عینی، مساوی با واقعیتهای مادی تصور شود؛ و تنها این معیار صدق و کذب مربوط به قضایایی باشد که بتوان آنها را با واقعیت خارجی مادی سنجید؛ خودبه خود قضایای دیگر از شمول این اصل خارج میگردند، لذا فلاسفه اسلامی ظرف این نوع قضایا را که "واقع" عینی و خارجی ندارند، "نفسالامر" دانستهاند.
به عبارتی خود شییءاست، در رابطه با قضایای ذهنی، و حتی قضایای حقیقی، این سؤال باقی میماند که سرانجام برای ارزشیابی این نوع قضای، مقیاس صدق وکذب چیست؟ازمیان تعاریف متنوع ومختلف از نفس الامر، آنچه درمبحث قضایاقابل پذیرش استاین است، که نفسالامر غیر از واقعیات خارجی و عینی، ظرف ثبوت عقلی محکیات میباشد که در موارد مختلف متفاوتاست،ودرمواردی مرتبه خاصی از ذهن است،مثل قضایای منطقی؛ و در مواردی ثبوت خارجی مفروض است، مانند محکی قضیه: "اجتماع نقیضین محال است؛" و در مواردی بالعرض به خارج نسبت داده میشود، چنانکه میگوییم: "علت عدم معلول، عدم علتاست" که رابطه علیت در حقیقت بین وجود علت و وجود معلول، با لذات برقراراست وبالعرض، به عدم آنها هم نسبت داده میشود: نفسالامر مرتبهای از مراتب واقع است."