ملخص الجهاز:
"«به طور کلی این عوامل نقشی اساسی درایجاد و تحکیم موقعیت فروتر زن در خانواده و درجامعه ایفا میکنند و در نتیجه بسیاری از جوامع تحتتأثیر آن عوامل به این سمت گرایش دارند که اعمالخشونت علیه زنان را نادیده گرفته یا حتا ارائهیخدمات به قربانیان خشونت را جزء وظایف خود قلمدادنکنند و آن وقایع را ناچیز و جزئی بپندارند.
اغلب جوامع مسئلهیخشونت علیه زنان در خانواده را امری خصوصی و بهاصطلاح خانوادگی میدانند و همین نظریه پایه واساس ادامهی خشونت بدون وقفه در درون خانوادهبوده است و به این علت ابعاد پنهانی این خشونتها ودلایل و عوامل آن و نیز اهمیت و جدیت آن اعمال تاهمین اواخر توجه افکار عمومی و جهانیان را به خودجلب نکرده بود و موجبات نگرانی و دغدغهی خاطرجامعه بین المللی را فراهم نساخته بود.
»12 مسئولیت دولتها نه تنها شامل خودداری ازتشویق نسبت به انجام اعمال خشونت آمیز میشودبلکه آنها باید در ممانعت از انجام چنین اعمالیفعالانه مداخله داشته باشند و این در حالی است کهمؤسسات دولتی،از قبیل زندانها و بازداشتگاهها اغلبمحلی برای اعمال خشونت علیه زنان محسوب میشود.
»13 در واقع دولتها در این زمینه دو نقش متعارض برعهدهدارند:از یک سو موظفند مطابق با قانون و رویهایکه علیه منافع زنان است،عمل کنند و از سوی دیگربرای درصدد تغییر قوانین و رویههای اجرایی و قضاییباشند که براساس شرایط و ساختارهای نابرابر شکلگرفته و موجب رواج اندیشهی پستنگری میشود ونقش محوری زنان را انکار میکند، سستی حکومتها و عدم اعتماد قربانیان خشونتبه پلیس و این که مطمئن نیستند که پلیس بعد ازمراجعه و شکایت با آنها چه برخوردی خواهد کرد،باعث شده است که زنان چندان تمایلی به گزارشجرائم خشونت آمیزی که در خانواده و جامعه علیه آنهااعمال میشود،نداشته باشند."