ملخص الجهاز:
"حقیقت چیست؟آیا سیاست قلمرویست کهعمدتا مختص مردان است و وابستگی زنان فقط تغییرشکل یافته است و یا این که توزیع و تقسیمی در قدرتسیاسی روی داده و قدرت سیاسی که تا کمی بیشمنحصرا در دست مردان متمرکز بود،کمابیش تااندازهای تقسیم شده است؟14 بر اساس مفهوم نوین پدرسالاری،همان طور که درقبل رییس،پدر خانواده بود،اکنون نیز نقش ریاست ازطریق سیستم پدرشاهی اعمال میشود.
18 بنابراین در مورد ارتباط حوزهی عمومی وسیاست میتوان گفت اولا اختصاص حوزهی عمومیبه مردان بر اساس سیاستی از پیش تعیین شده کهریشه در تاریخ دارد،صورت گرفته؛ثانیا مفهومسیاستها به طور کلی مبین اعمال قدرت در حوزهیعمومیست:«مطابق این دیدگاه مداخلهی شخصی وگروهی در ساختارهای نهادینه شده حکومت،مثلپارلمانها یا کنگرهها،احزاب،مبارزات انتخاباتی ورأیگیری و همچنین اعمال کنترل و نفوذ در داخل ایننهادها،ماهیت فعالیت سیاسی را تشکیل میدهد.
با اینهمه و علیرغم قدمت و تداوم مقاومت زنان،تنها درطول 300-200 سال اخیر یک جنبش وسیع و قابلملاحظه فمینیستی به صورت متشکل پدید آمده وبرای مبارزه با ستم ویژه زنان تلاش کرده است:28باتوجه به چنین تبینی که آلیسون جگر ارائه میدهد،میتوانیم به تلفیقی از فمینیسم دست یابیم،پدیدهایکه هم به عنوان یک فلسفهی سیاسی و هم به عنوانیک جنبش قابل بررسی است به این معنا کهمقاومتهای فمینیستی برای پویای و پایایی،ناگزیر ازپردازش نظریه و فلسفهای در خور بودهاند.
36 فمینیسم زمانی که به طور نهادینه از قرن 18-17شروع به خودنمایی کرد بیشتر در پی تغییر نگرشقوانین یا اعلامیههای حقوق بشر نسبت به زن بودوقتی کموبیش موفق به این تغییر نگرش شد،واقعیات یعنی جامعه را سوای از قوانین و تحت تأثیریک سلسله ارزشهای مرد سالارانه یافت که سعیداشت با آنان نیز به نوعی مقابله کند."