ملخص الجهاز:
مقدار زیادی از آنچه برمبنای مفاهیم کمی،فی المثل بازده صنعتی بالا یا یک سطح بالا از ṣGNP توسعه نام میگیرد در این معنای کیفی و هنجارمند ممکن است اصلا توسعه نباشد،زیرا ممکن است به شیوهای حاصل شود که نابرابری اجتماعی ناپذیرفتنی و بیعدالتی اجتماعی با بالا ببرد،یا به شیوههایی که به شدت ویرانگر ارزشهای فرهنگی و نهادهای محلی و شبکههای همبستگی باشند.
محتوا و مضمون خاصی را میتوان و باید به چشمانداز زندگی نیک،زندگی بهتر و زندگی انسانی محقق شده و کامل نسبت داد،و این کار نه به شیوهای صرفا فردی،بلکه در فضا و زمینهای که نهادهای جامعه پیشرفت میکنند یا دست کم مانع توسعه نمیشوند باید انجام شود.
*ممکن است نمونهای از رویکرد چهارم خود به توسعه را برای ما ذکر کنید؟ *این مدل چهارم همان چیزی است که من آن را توسعه از سنت مینامم که صرفا میگوید ما بهطور اتوماتیک فرض نمیکنیم که توسعه انسانی حقیقی متشکل است از رشد اقتصادی،حتی رشد اقتصادیای که به شیوه عادلانه قابل قبولی باز توزیع شده است،یا متشکل است از فعالیت اقتصادیای که در عین توجه به ارضای نیازهای اساسی مادی بشر انجام گرفته است.
افرادی که توسعه را به این شیوه تعریف میکنند،نگاهشان در مورد تکنولوژی مدرن یا نظامهای عقلانیت مدرن یا درباره اولویتی که به بهبود مصرف و آسایش فیزیکی داده میشود،کاملا متفاوت از آنهایی است که فرض میکنند این چیزها فی نفسه و بیچون و چرا خوب هستند و نباید توسط مجموعههای ارزشی دیگر آزمون شوند.