ملخص الجهاز:
"2-و زندگانی و معنا1و همه اندام حواس از آن زائیده میشوند و اثیر و هوا و روشنائی و آب و خاک که محتوی همه چیز است همه از آن هستند2 مراتب تحولات: در نمونههائی که از اوپانیشاد نقل کردیم ملاحظه میشود که همهچیز از جان ازلی ناشی شده است و طی تحولات در هستیهای گوناگون به همان جان ازلی بازگشت مینماید مراتب این تحولات در اویانیشاردها بصورت زیر است: 1-جان ازلی3 دورترین مقصد 2-هیولای ازلی4 مایه هستی واقعی 3-اصل ناپیدایی5 4-خود بزرگ6 5-خرد7 6-من کار8 سازنده من که کار آن ایجاد تصور من و دانستگی بهخود است.
(2) Eliot برای مقایسه این مرحله گفتهای از شویهناور نقل میکند که ظاهرا درنتیجه مطالعه فلسفه هندو به او الهام شده است:هنگامی که یک علت ناگهانی و یا خواست درونی ما را از مسیر پایان ناپذیر اراده بیرون میکشد دیگر دقت ما برمحرکات اراده متمرکز نخواهد بود بلکه اشیا،را مستقل از اراده ادراک میکند و در اشیا،پدیده غیر مذهبی مینگرد و یکسره درغیبت آنها نظر میکند و تا آنجا که تصورات محض هستند نه محرک را بدانها میبندد آنگاه آرامشی که همواره در طلبش میکوشیدیم و مدام در کوره راه امیال از دست ما میگریخت ناگهان و خودبهخود بهسوی ما میآید.
از آنجا در اوپانیشادها"خود"انسان و"خود بزرگ"و"خود همه"و تمام جهان از هیولای ازلی ساخته شده است هرکس به شناخت خویشتن بپردازد و درخود نفوذ کند بجائی خواهد رسید که قدرت و شناختن کلی بدست آورد و بدان وسیله جهان را تحت اراده خود گیرد بر پایه همین باوری است که بسیاری از افسانهها و روایات غیر عادی دراعمال جوکیها توجیه میشود مثلا:خود را سبکتر و یا سنگینتر از تمام اشیاء دیگر کردن به اراده خود چاق و لاغر شدن درهمهجا حاضر بودن و توانائی طرحها و اشکال گوناگون بهخود گرفتن از آن جمله است ظاهرا این افسانهها زائیده شیئیت دادن2تجربههای درونی است."