ملخص الجهاز:
محرم هماره یادآور ابرمردی است فراتر از زمان و مکان.
مردی از تبار آسمانیان که طواف کعبه بدنها را رها کرد تا کعبه دلها را طواف کند.
عزیزان خود را در راه خدا قربانی کرد تا دین خدا بماند و عزت یابد.
پاره شدن گلبرگ گلوی کودک را نظاره کرد و تاب آورد تا مبادا پیمانی که با خدا بسته است شکسته شود و سرانجام بر زمین افتاد و در خون خود غلتید و ...
## زمین و زمان ـ راستی ـ چگونه چنین فاجعهای را تحمل کردند؟ آیا سزاوار نبود که زمین همه چیز را در خود فرو برد و خورشید برای همیشه فرو افتد؟ اکنون هزار و سیصد و هفتاد محرم سپری شده است و خروش محرم 61 ﻫ .
ق همچنان در گوش زمان طنین افکن است.
نسلها پی اندر پی میآیند و میروند و هیچ کس و هیچ چیز نتوانسته ـ و نخواهد توانست ـ حرارت عاشورا را در قلبها سرد نماید و سؤالی همچنان باقی است: آیا عاشورا همان روز بود و کربلا همانجا؟ و پاسخ این است که: نه، هر روز میتواند عاشورا باشد و همه جا کربلا، و هر کس باید نیک به خود و پیرامون خود بنگرد که به جای اردوگاه حسین به لشکرهای حرامیان نپیوندد، و با گوش جان بشنود سروش آن خدایی مرد را که همی گوید «هل من ناصر ینصرنی و هل من معین یعیننی» بیشک روزی خواهد رسید که پاسخ هر فرد، جایگاه او را در برابر خدای حقیقت روشن خواهد نمود؛ ولی آن جایگاه، دیگر ابدی است و غیر قابل تغییر.