ملخص الجهاز:
"«فلو رخص الله فی الکبر لأحد من عباده لرخص فیه لخاصة أنبیائه و أولیائه» اگر غرور و تکبر و بالیدن به نعمتهای عاریتی را خدا اجازه داده بود، باید به پیامبران و اولیای ویژة خود چنین اجازهای میداد.
فقد قال سبحانه و تعالی((أ یحسبون أنما نمدهم به من مال و بنین * نسارع لهم فی الخیرات بل لا یشعرون)) ( 1 )؛( 2 ) پس مبادا فراوانی نعمتها و مال و فرزند را ـ در اثر ناآگاهی از آزمایش و امتحان الهی در لحظههای نازیدن به ثروت و قدرت ـ دلیل خشنودی و خشم خدا بشمرید؛ زیرا خداوند سبحان خود میفرماید: «آیا میپندارید که آنچه از مال و پسران که به ایشان مدد میدهیم ـ از آن روی است که ـ میخواهیم به سودشان در خیرات شتاب ورزیم؟ ـ نه ـ بلکه نمیفهمند».
پیامبر(صلی الله علیه و آله) از قریش بود، اما به عرفات رفت و بعد از غروب آفتاب راهی مشعر شد، «از همان راهی که همه مسلمانان بر میگردند، شما هم باز گردید».
خاطره آن نماز جماعت سه نفره برای پیامبر(صلی الله علیه و آله) زنده شد، یاد بانوی مهربانی که حالا دیگر نبود."