ملخص الجهاز:
"خود بهاءولد ذکر میکند که عنوان سلطان العلماء را پیری با چهره نورانی در خواب به او اعطاء کرد و بعد از آن او در هنگام امضای فتاوی که انتشار میداد در بهکارگیری این عنوان اصرار میورزید(معارف، تصحیح بدیع الزمان فروزانفر، تهران، 1333ش.
این انتساب ممکن است از اشتباهی گرفتن بین خلیفه و ابوبکر دیگری، به نام شمس الائمه ابوبکر سرخسی(متوفی483/1090)، فقیه معروف حنفی، که دخترش فردوس خاتون، مادر احمد خطیب، پدربزرگ بهاءولد، بود، ناشی شده باشد(نک.
نقل شده مادرش دختر علاءالدین محمد خوارزمشاه(متوفی596/1200) بوده است، اما به نظر میرسد که این مطلب با دلایل تاریخی رد میشود( فروزانفر، رساله، ص7).
مولانا جلال الدین نقل میکند که او با پدرش در فتح سمرقند توسط خوارزمشاه در سال 604/80-1207حاضر بود( فیه مافیه، تصحیح بدیع الزمان فروزانفر، تهران، چاپ پنجم، 1362ش.
گفته شده که آنها در بغداد مورد احترام شیخ شهاب الدین سهروردی(متوفی631/1234) واقع شدند و در مدرسه مستنصریه5 سکنی گزیدند(رساله سپهسالار، ص18).
سرانجام قبل از اینکه در قونیه ساکن شوند همچنین گفته شده که بهاءولد مدت یک سال (رساله سپهسالار، ص9) یا چهار سال(مناقب العارفین، ج1، ص25) در آق شهر8 و در لارنده9(امروزه به نام قرامان)(Karaman) به مدت حداقل هفت سال اقامت گزیده است.
معارف تأثیر قابل توجهی بر مولانا جلال الدین رومی داشته است: او به کرات این کتاب را خواند، و در مورد آن برای شاگردانش سخنرانی کرد و شاید حاشیههایی بر بخش چهارم کتاب نوشته باشد."