خلاصة:
هند از بدو استقلال تحتتأثیر عوامل مختلف دستخوش تحولات بسیاری شده است. زمان، شدت و نحوه اثرگذاری این عوامل در طول زمان متفاوت بوده است. از جمله این عوامل که در فرآیند تحول توسعه هند نقش داشته، رهبران و تصمیمگیران آن هستند. تا جایی که هند به موقعیت کنونی دست یافت. از این منظر، نقش هند به لحاظ تأثیرگذاری و نیز از نظر اهمیتِ بررسی همانند بازیگران اصلی این عرصه بسیار مهم است. این نگارش ضمن بررسی وضعیت اقتصادی هند قبل و در زمان استقلال، برنامهها و سیاستها، مؤلفهها و البته نقش افراد که هند پس از استقلال را به جایگاه کنونی رساند؛ به نقش تصمیمگیری و مبانی تصمیمگیری در توسعه هند میپردازد و از این منظر به پاسخ این سئوال که "چه عواملی و چگونه در توسعه هند مؤثر بوده اند؟" تمرکز دارد که در پاسخ به آن "تغییر تصمیمگیران، نگاه، باورها یا مدل تصمیمگیری آنها عامل اصلی تحول هند محسوب میشود" را به آزمون میگذارد. این نگارش با دیدی توصیفی-تحلیلی با روش کتابخانهای و بر اساس اسناد و کتب موجود، ضمن معرفی عوامل و منابع اثرگذار بر اهداف و جهتگیری هند در مسائل توسعه، با بکارگیری نظریه جیمز روزنا در تأکید بر اهمیت "فرد" و "نقش" در ساختار تصمیمگیری هند به تحلیل جریان توسعه این کشور میپردازد.
ملخص الجهاز:
این نگارش ضمن بررسی وضعیت اقتصادی هند قبل و در زمان استقلال ، برنامه ها و سیاست ها، مؤلفه ها و البته نقش افراد که هند پس از استقلال را به جایگاه کنونی رساند؛ به نقش تصمیم گیری و مبانی تصمیم گیری در توسعه هند می پردازد و از این منظر به پاسخ این سئوال که "چه عواملی و چگونه در توسعه هند مؤثر بوده اند؟" تمرکز دارد که در پاسخ به آن "تغییر تصمیم گیران ، نگاه ، باورها یا مدل تصمیم گیری آنها عامل اصلی تحول هند محسوب میشود" را به آزمون میگذارد.
به الگوها و عملکرد دولت در این حوزه توجه خاصی شده و آن را به عنوان عنصر رهاییبخش هند از اقتصاد ناکارآمد و آغاز کننده رشد و توسعه این کشور ذکر کرده است .
کانون توجه همه جانبه دولت تازه استقلال یافته هند به بهبود توسعه اقتصاد کشور بود تا از این طریق بتواند مشروعیت خود و رضایت مردم را افزایش دهد.
در برنامه نهم ، هند به طور جدی به بخش خدمات ، و البته فضای بیشتر به بخش خصوصی توجه داشت تا بتواند خیلی سریع رشد اقتصادی بالا را تجربه کند و از این طریق کیفیت زندگی مردم را بهبود ببخشد.
دولت هند همچنین توسعه صنعتی از طریق جایگزینی واردات را در رأس اهداف و برنامه های اقتصادی خود قرار داده بود و نسبت به سرمایه گذاری مستقیم خارجی سیاست های سختگیرانه ای را اعمال میکرد.