خلاصة:
هدف از اجرای این پژوهش تعیین اثربخشی بازی مشترک مادر - کودک بر کاهش علائم اختلال دلبستگی دانشآموزان پسر دوره ابتدایی شهر اصفهان بود. طرح پژوهش حاضر به صورت نیمه تجربی همراه با گروه گواه و با ارزیابی به صورت پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری بود، به این صورت که تعداد 32 دانشآموز پسر دارای نمره بالای اختلال دلبستگی، از مدارس ابتدایی شهر اصفهان با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و به شیوه تصادفی تعداد 16 نفر در گروه آزمایش و 16 نفر در گروه گواه گمارده شدند. آزمودنیهای گروه آزمایش یک دوره هشت جلسهای به صورت هفتگی با مشارکت مادران و بازی با کودک دریافت کردند، در حالیکه آزمودنیهای گروه گواه چنین مداخلهای دریافت نکردند و در لیست انتظار قرار گرفتند. آزمودنیهای دو گروه با استفاده از فرم والد پرسشنامه اختلال دلبستگی راندولف مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که ارائه مداخله بازی مشترک مادر- کودک باعث کاهش 3/83% علائم اختلال دلبستگی در مرحله پسآزمون و کاهش 9/78% این اختلال در مرحله پیگیری میشود. براساس یافتههای این پژوهش میتوان نتیجه گرفت ارائه مداخله مبنی بر آموزش بازی مشترک مادر- کودک در کاهش علائم اختلال دلبستگی موثر بوده است و با استفاده از این روش مداخلهای، میتوان در جهت کاهش شدت علائم اختلال دلبستگی و همچنین بهبود رابطه مادر و کودک استفاده کرد.
The goal of this study was the investigation of the effect of subscribe mother-child play in reduction of attachment disorder in male school students of Isfahan. Thus, in a quasi-experimental design with a control group and pretest – post- test & follow up assessment, 32 male students, with high scores in attachment disorder of Isfahan primary school purpose ways were selected and assigned randomly in experimental and control group (n1=n2=16). Experimental group received an eight-session, a weekly basis with the participation of mothers and playing with the children. While the control group received no intervention and remained in waiting list, two groups were evaluated by parent form of Randolf Attachment Disorder. The results of the analysis of covariance showed that intervention with mother-child playing reduces the 83.3% symptoms of attachment disorder in post-test and 78.9% follow up (p<0.05). Based on these findings, it can be concluded that the mother-child playing is suitable to reduce symptoms of attachment disorder effective and with this empirical practical interment can reduce emotional problems symptoms.
ملخص الجهاز:
در پژوهشهاي انجام شده قبلي بيشتر به اثربخشي بازيدرماني به وسيله خود درمانگر با کودکان داراي مشکلت رفتاري پرداخته شده و والدين در روند درمان درگير نبودند و در برخي پژوهشها که والد را درگير ميکردند از روش مداخلهاي بازيدرماني استفاده نميکردند؛ و يا براي مثال: پور احمدي و همکاران (١٦١١)، به بررسي اثر کوتاهمدت آموزش برنامهي فرزندپروري مثبت بر تغيير شيوههاي (P٣) فرزندپروري مادران کودکان مبتل به اختلل نافرماني مقابلهاي پرداختند.
در کل هيچ پژوهشي تاکنون به بررسي اثربخشي بازي مشترک مادر- کودک بر کاهش اختلل دلبستگي نپرداخته است، بر اين اساس در اين مطالعه روش آموزش والدين و بازيدرماني با هم تلفيق شده و در درمان اين کودکان به کار برده شد، بنابراين هدف از اين پژوهش بررسي اثربخشي 1.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) (به تصویر صفحه مراجعه شود) نتايج تحليل کوواريانس مندرج در جدول٦ و ٤ نشان داد با گواه رابطهي معنادار١٦/٦% نمرات پيشآزمون با نمرات پسآزمون و رابطه معنادار ٧١/٩% در پيشآزمون علئم (١١٥ (به تصویر صفحه مراجعه شود) بحث و نتيجه گيري هدف از پژوهش حاضر بررسي اثربخشي آموزش بازي مشترک مادر- کودک بر شدت علئم اختلل دلبستگي در دانش آموزان پسر مبتل به بياعتنايي مقابلهاي در شهر اصفهان بود.
دراين پژوهشها در واقع اثربخشي درمان مبتني بر رابطه والد- کودک مورد بررسي قرار گرفته و نتايج اين تحقيقات کاهش معناداري را در علئم اختلل دلبستگي نشان داده است.