ملخص الجهاز:
"2-براساس آنچه از این داستان فهمیده میشود حادثه اصلی،دستگیری«کاسآقا»ست و وظیفهء نویسنده پروراندن«امیرحمزه»نوجوان سالهای انقلاب در دامان این حادثه،شاید از طرف کسانی این چنین عریان کردن ذهنیت خالق اثر و تک سویه کردن داستان پذیرفته نشود.
حال انطباق یاداشتهای نخست با اثر مورد بحث: -طبیعت انسانی که به فرموده نویسنده،ساخته شده است،تمام هم او را برای راهبردن خویش صرف میکند و در بسیاری صفحات،زندانی برای نویسنده میشود:وارد کردن واژههای گیلکی،خلق کاس آقا که صورت اغراق شدهء ایمان انقلابی از نوع بسیار ساده و باستانی آن است؛امیرحمزه نوجوانی که جز حرافی و پردهدری و زیادهبافی،و تاب خوردن در میان دریای متلاطم حوادث ساختهء نویسنده،کاری ندارد با سکوت گاهگاه جهتدار روستا که در هیچ مرحلهای به تقبیح یا تشویق کس و گروه یا حادثهای نمیشکند و...
بیجا نیست که پس از خواندن این کتاب از خود بپرسیم:اگر زمانی این داستان به زبانی دیگر برگردانده شود،آیا بازهم جذابیتهایی خواهد داشت؟ پسران سفیدرود حاصل یک اندیشه است که به شکل یک نظریه مطرح شده است."