ملخص الجهاز:
"بزرگمهر شرف الدین نوری نام کتاب:راز لوکوموتیو نویسنده:محمد حمزهزاده ناشر:قو(شیراز) تیراژ:5000 نسخه نوبت چاپ:اول(پاییز 77) تعداد صفحات:96 صفحه شیرینی معما در فقدان پیرنگ مضمونها و درونمایههای تکراری داستانها و شخصیتهای تکراری چنان در ادبیات داستانی ریشه دواندهاند که امروز اگر نویسندهای حتی بدون داشتن طرحها و پیرنگهای منسجم،دست به قلم ببرد و تنها به خلق فضا و شخصیتهای جدید بپردازد،با استقبال طبقهء نویسندگان مواجه میشود.
موضوع و دورنمایه داستان اول،ماجرای عکس گرفتن از پدر بزرگ پسرک است تا آن را در کنار مصاحبهای در مجله چاپ کنند،اما پسر میخواهد خود را در کنار پدر بزرگش جا کند تا عکس او هم در مجله چاپ شود.
برای توضیح این شیوه به سراغ داستان«راز لوکوموتیو»میرویم که معمای داستان،در عنوان آن نیز نفوذ کرده است: راننده لوکوموتیو خراب،با دیدن هر منظرهء شگفتانگیزی و هنگام خوردن هر غذایی رو به لوکوموتیو میکند و«کریم»را صدا میزند.
عادت دارد با خودش حرف بزند» (ص 96) این معماها در داستان«الاغها چکمه نمپوشند» به صورت ناشناختگی شیر الاغ برای بچهها و درداستان «آن مرد دیگر نمیآید»،با کنجکاوی پسرک در شناختن مرد کت شلوار فروش و رابطهء او با آن زن بیوه،نمود پیدا کردهاند.
باید دید نویسنده چگونه توانسته این معما را پرداخت کند و خواننده را برای گشایش آن تا آخر داستان با خود بکشاند.
وقتی پسر به رانندهء لوکوموتیو هشدار میدهد که ممکن است از روبهرو قطاری به قطار او بزند،راننده میگوید که قبلا با بیسیم به ایستگاه اطلاع داده و برخلاف انتظار همه،مسیر داستان را عوض میکند."