ملخص الجهاز:
"داستان با رویایی در خواب شروع می‌شود،ادامه پیدا می‌کند و به پایان می‌رسد،اما در واقعیت ثمر می‌دهد،تاثیر می‌گذارد و یک درد کهنه را التیام می‌بخشد درد فقدان پدربزرگی مهربان که برای نوه‌اش داستان‌هایی شیرین نقل می‌کرد و او را شاهزاده کوچک می‌خواند یکی از هدف‌های ادبیات هم همین است یعنی رویا ساختن،التیام بخشیدن، به پرواز درآوردن و دور شدن از واقعیت‌های آزار دهنده و رسیدن به واقعیت‌هایی نو و آرامش‌بخش.
نه مادرش که هنگام مرگ پدربزرگ برای گردش و دیدن قصری قدیمی در فرانسه به سر می‌برد(در حین سفر کریستوفر در داستان،او چندین بار به جای خالی مادر، آن هم درست زمانی که به او احتیاج دارد،اشاره می‌کند)نه دخترخاله کوچکش که فقط در فکر بازی‌های کودکانه است و در نتیجه در خواب هم نقشی انفعالی بر عهده دارد:«شاهزاده اورورا همچنان سرگرم خوردن ران قورباغه بود.
همین ماجرای به ظاهر ساده که در زندگی واقعی داستان با رویایی در خواب شروع می‌شود،ادامه می‌یابد و به پایان می‌رسد، اما در واقعیت ثمر می‌دهد، تأثیر می‌گذارد و درد کهنه‌ای را التیام می‌بخشد کتاب از ساختی محکم،شخصیت‌پردازی قوی و تلفیق لطیف و زیبای واقعیت و رویا برخوردار است بخش‌های اولیه داستان،کمی خسته کننده و طولانی به نظر می‌رسد کریستوفر اتفاق می‌افتد،آن چنان تأثیر عمیقی روی او می‌گذارد که قسمت اعظم خواب او را به خود اختصاص می‌دهد،در داستان هم می‌بینیم پادشاه که در پایان خواب، جایش را به پدربزرگ می‌دهد و در طول داستان از شخصیتی متعادل‌تر و عکس العمل‌های دلسوزانه‌تری برخوردار است، نهایتا با به سیاهچال انداختن کریستوفر موافقت می‌کند."
(
, 
, 
)
