خلاصة:
بیان ماهیت کارکرد زیبایی در هنر سنتی و مقایسه آن با کارکردهای هنر مدرن، انسان و هنرمند امروزی را قادر میسازد تا با بینشی وسیع تر، به بهرهبرداری مفید و مؤثرتری از زیبایی در آثار هنری بپردازد. هدف از این پژوهش، تبیین دیدگاههای آناندا کوماراسوامی درباره کارکرد زیبایی در هنر سنتی و تفاوت آن با هنر مدرن میباشد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که کوماراسوامی بین دو نوع زیبایی در هنر سنتی و مدرن؛ یعنی زیبایی به منظور نیل به بیان مطلوب و زیبایی تابع رضایت دیگران و ابراز خویشتن، تفاوت کارکردی قائل میشود. وی نه تنها به مخالفت با کارکردهای زیبایی در هنر مدرن میپردازد، بلکه به شدت از آن انتقاد میکند. با این حال، کوماراسوامی اساس مسئله لذت زیبایی را در مورد آثار هنری کاملا رد نمیکند بلکه قصد او مخالفت با نگرشی است که با محور قرار دادن لذت و توجه به فردیت هنرمند، هدف دیگری را دنبال نکند. این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی وروش گرد آوری اطلاعات نیز به شیوة کتابخانه ای انجام گرفته است.
Expressing the nature of the function of beauty in traditional art and its comparison with the applications in the modern art enable today’s human and artists to effectively exploit aesthetics in the works of art with an expanded mentality. Undoubtedly, an important approach for explaining the function of traditional and modern art belongs to traditionalists, including the ideas of Ananda Coomaraswamy, the Ceylonese philosopher. The present study aimed to evaluate and explain the viewpoints of Ananda Coomaraswamy regarding the function of beauty in the traditional art and its comparison with the modern art. According to the results, in the position of a traditionalist philosopher, Coomaraswamy adopted a unique approach toward arts and aesthetics, the distinction of which lies in its transcendentalism and spiritualism. Furthermore, Coomaraswamy believed in a functional difference between the types of beauty in the traditional and modern art, as in the beauty that aimed to obtain the most desirable expression and the beauty that merely followed the others’ satisfaction and self-expression. Not only does Coomaraswamy argue with the functions of beauty in the modern art, he also severely criticizes this concept. Nevertheless, Coomaraswamy does not totally dismiss the pleasure of aesthetics in works of art, but rather disagrees with the misconception that the ultimate goal of arts is the centralization of pleasure and the artist’s individualism. The current study was conducted with a descriptive-analytical design.
ملخص الجهاز:
ir تاريخ دريافت : ١٣٩٥/٦/٥ تاريخ پذيرش : ١٣٩٥/١٢/٢٦ ١- مقدمه پيرامون هدف و کارکرد زيبايي در هنر نظريات بسياري وجود دارد که هر يک از منظري خاص بدان پرداخته است اما قريب به اتفاق برآنند که «اثر هنري درهمه ي موارد، به نوعي وسيله اي براي نيل به بعضي از غايت هاي فراتر از خود به شمار مي آيد و آنچه در تحليل نهايي در نظر گرفته مي شود، ماهيت خود اثر هنري نيست ، بلکه تأثير آن بر مخاطب است »(هاسپرز، ١٣٨٩: ٥٧).
پرسش اصلي در پژوهش پيش رو اين است که کوماراسوامي چه تفاوت بنياديني براي کارکرد مفيد هنر سنتي با مدرن قائل مي شود؟ و فايده کارکردهاي هنر سنتي و مدرن را چگونه ارزيابي مي کند؟ ٢-١- اهداف و ضرورت تحقيق تبيين ماهيت کارکرد زيبايي در هنر سنتي و ارزيابي آن در مقايسه با کارکردهاي هنر مدرن ، انسان امروزي را قادر ميسازد تا تفاوت هاي موجود ميان کارکردهاي هنر سنتي و هنر مدرن را درک کند.
در اين تأليفات ، باوجود توجه جدي به آراء وافکار کوماراسوامي، اما کمتر پژوهشي به بررسي تفاوت هاي کارکرد زيبايي در هنر سنتي و مدرن ، در آراي کوماراسوامي پرداخته است .
٢-٥-کارکرد زيبايي در هنر مدرن در انديشه کوماراسوامي تفاوت هايي که هنرمدرن امروزي با هنر سنتي- هنر سرزمين هاي شرقي وهمچنين هنر سده هاي ميانه - دارد، ناشي ازتحولات بعد از رنسانس و تغييرات فکري بعد از عصرروشنگري ميباشد، «در پايان قرن نوزدهم ، و در نتيجۀ انواع پيچيده اي از تحولات فزاينده ، غرب به طور کلي در يک ماده گرايي خودنمايانه و از خود راضي، محبوس گشته بود که در آن ، امور مقدس ، حقيقي و زيبا به عنوان اصول اوليه ديگر، جزء لاينفک زندگي فکري، روحي و عملي انسان غربي نبود»(کوماراسوامي، ١٣٨٩: ١٥٨).