خلاصة:
آثار صدرالمتالهین شیرازی مجال برداشت های مختلف از مفهوم دین را برای مخاطبان فراهم آورده است ، زیرا عبارات وی گاهی دین را«تسلیم »، برهه ای «ایمان » و زمانی «شریعت » معرفی میکند. تعریف ها و برداشت هایی که هیچ یک خالی از ملاحظه نیستند. به رغم این میتوان تعریف مرضی وی از دین را چنین دانست : دین قانون و برنامه ای است که از سوی پروردگار و به واسطه انسان برگزیده ای که نبی یا رسول نامیده میشود به منظور سامان بخشی به امور فردی و اجتماعی خلق در حین حیات و پس از آن و رساندن آنان به کمال و سعادت شایسته شان - در دو بعد نظری و عملی نفس - فرستاده میشود. صدرا وارد مباحث مهم دیگری در شناخت دین نیز شده است . او هم اقسام گزاره های دین را تبیین کرده است و هم نسبت میان آنها را به خوبی نشان میدهد. وی مراتب تکاملی دین ، انبیا و امت هایشان را روشن ساخته است ؛ هچنانکه به تفصیل در باب درجات دین داران و نسبت میان آنها هم سخن می گوید. نوشتار حاضر میکوشد اندیشه های صدرا در محورهای مزبور را با کاوش آثار متعدداین حکیم مسلمان بررسی کند.
ملخص الجهاز:
"مباحثی از قبیل اینکه دین چیست ؟ چه نسبتی با مفاهیمیاز قبیل اسلام وایمان دارد؟ ابعاد و اقسام گزاره های آن کدامند؟ آیا دین در زمان های مختلف واحد و ثابت است یا همراه با تکامل بشر روندی تکاملی را پیموده است ؟ درصورت پذیرش فرض دوم ،ایا باید ملتزم شویم که رهبران و پیشوایان دین های مختلف ، در یک درجه از قرب به خداوند قرار دارند یا برخی از آنها نسبت به بعضی دیگر تفضیل یافته اند؟ در مورد امت های آن انبیا چه قضاوتی میتوان کرد؟ آیا میتوان دراینجا هم از مراتب سخن گفت و برخی را بر برخی دیگر مقدم دانست ؟ ملاکاین تقدم چیست ؟ دین داران و پیروان ( اعم از عوام از مردم و اهل علم ) را در چه دسته هایی میتوان مرتبه بندی کرد؟ کدام یک ازاین دسته ها بر دیگری تقدم دارد؟ پرسش هایی ازاین قبیل جزء نخستین مسائلی هستندکه میتواند هر متدینی را در بدو ورود به مباحث اعتقادی به خود مشغول دارد.
خردشان در زمینه شناخت ویژگیهای خداوند، به سـان شناخت مگسی از خالق خود است که اگر به او عقلی ببخشند و بگویند؛ خالق تو، بال ، پر و دست و پا و توانایی پرواز ندارد؛ در پاسخ خواهد گفت : چگونه خالق مـن نـاقص تـر از من باشد؟ایا ممکن است آفریدگار من ، بی بال و پر، زمین گیر و نا توان از پرواز باشد؟ایـا ممکن است من دارای ابزار و قـدرتی باشـم ، امـا او بـااینکـه خـالق مـن اسـت ، فاقـد آنهـا باشد(همانجا)؟ دین داری عوام به منزله تصدیق کودک نسبت به سخنان پدرش مبنی بر برتری حضـور در مکتب از حضور در میدان بازی(ملعب ) است ؛ همچنانکه کـودک از وجـه ایـن برتـری چیزی نمیداند، عوام متدینان هـم صـرفا بـا تقلیـد و تصـدیق گفتـار انبیـا و اولیـا بـه دیـن گرایش مییابند و همچون اطمینان بیمار به سخنان طبیب به گفتار پیشوایان خودایمان مـی آورند(همو، تفسیرالقرآن الکریم ، ج ٥، ص ٣٥٢)."