نقد و بررسی: این پروانه کمی ادبی شده است مقدمة ومراجعة

"نویسنده در این‌ فصل،توصیف مزارع اطراف و شکل و شمایل جاده‌ها و جنگل‌ها و جزئیات‌ سفال‌های پشت‌بام خانه‌ها حتی نحوه سوار شدن احمد روی ترک دوچرخه را آن‌قدر طول داده است که خواننده،آن هم یک خوانندهء کودک،تصور می‌کند که یک اثر ادبی می‌خواند و گویی قرار است یک قصه علمی باشد،کاملا به فراموشی سپرده‌ می‌شود. اگر شصت و یک دقیقه بعد می‌رسیدند،اتفاقی می‌افتاد؟ خواننده در این فصل نیز فراموش می‌کند که درباره کرم ابریشم مطلب می‌خواند؛ چون علاوه بر توصیفات زاید،خواننده مجبور است مزه‌پراکنی احمد در مورد دختر کوچک آقا معلم را هم بخواند. در این فصل نیز بخش عمده‌ای‌ از مطالب،مربوط به ناشی‌گری معلم علوم در رسم کردن یک دایره بر روی تخته‌ سیاه است و سرانجام هم این دانش‌آموزان کلاس هستند که برای آقای معلم دایره‌ رسم می‌کنند!در ضمن،وقتی بچه‌ها دربارهء کرم ابریشم و زندگی آن از آقای معلم‌ سؤال می‌کنند،ایشان این‌بار دانشمند همه فن حریف می‌شوند و با این‌که می‌گویند همه چیز را دربارهء زندگی کرم ابریشم می‌دانند،توضیحات در این مورد را موکول به‌ جلسه‌ای دیگر می‌کنند؛چون می‌خواهند به تدریس موضوع خسوف و کسوف‌ بپردازند!در ضمن،نویسنده از قول معلم می‌نویسد:«درس امروز ما دربارهء خسوف و کسوف کرهء زمین است»."