ملخص الجهاز:
"آدلر معتقد است که خود اخلاق،فعالیتهای ارگانیسم را تعبیر و تفسیر میکند،به دنبال کارهای تازه و ابتکاری میرود و شیوه زندگی اختصاصی هرکس را معین میکند.
به او چشمک زده،از او تعریف کرده و به او هدیه داده بودند و حالا او را با آلیس عجیب و غریبی عوضی گرفته بودند که سواد خواندن داشت!پس او شبیه کسی است که سواد خواندن دارد؟خم شد و صورتش را در آب نگاه کرد و گفت:«این صورت میتواند مال کسی باشد که سواد خواندن دارد.
موهایش فرفری است و قبل از اینکه شب شود،میتواند کشته مردهای پیدا کند و این آدم خود منم...
او همه حروف و صداها را برای گربه میگوید(تا آلیس آنها را یاد بگیرد)و آلیس یاد میگیرد و تمرین میکند.
» روزی ماما به مسافرخانه میآید و سراغ آلیس را میگیرد و به مجیستر ریز میگوید:«ویل راست، یکی از پسرهای ده،به من گفت که دستیار من تو این مسافرخانه است.
» قبل از این ماجرا،بیل از او میپرسد که:«آلیس چرا فرار کردی؟»آلیس جواب میدهد،به سبب شکستش در خانه«اما بلانت»و اینکه پی برده که بسیار کودنتر از آن است که بتواند دستیار ماما باشد.
راهکارها و شیوههای تحقق هویت فردی آلیس را در سیر کتاب،میتوان اینگونه بیان کرد:1- تقویت و تعمیق خودشناسی 2-وحدت بخشیدن به شخصیت خود،یعنی وحدت بخشیدن به برداشتهای قبلی از خود،در یک مجموعه یا قالب که با هویتی واحد و منسجم در خود روبهرو شود و نسبت به گذشته و آینده آگاه باشد 3-حل تضادهای درونی(سازش با خود)4-تکریم منزلت 5-کرامت نفس و گناهستیزی(خویشتنداری و کنترل خواستههای نفسانی)،دستیابی به معنا و مفهوم زندگی 6-تماس با اندیشههای بزرگ و همانندسازی با اشخاص ممتاز و برجسته."