خلاصة:
در این پژوهش، نقش میانجی عدم تقارن اطلاعاتی در تبیین رابطة بین کیفیت حسابرسی و سیاست های تأمین مالی با رویکرد الگوسازی معادلات ساختاری بررسی می شود. برای دستیابی به اهداف پژوهش، 99 شرکت از بین شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1385 الی 1392، برای نمونة آماری انتخاب شدند. عدم تقارن اطلاعاتی به کمک متغیرهای مشاهده پذیر نوسانات قیمت سهام، خطای پیش بینی سود، اندازة شرکت و فرصت های رشد اندازه گیری می شود و سنجش کیفیت حسابرسی با استفاده از سنجه های اندازة مؤسسة حسابرسی، نوع اظهارنظر حسابرس، دورة تصدی حسابرس و درصد سهامداران نهادی انجام می گیرد. همچنین، نسبت جمع بدهی ها به جمع دارایی ها به عنوان متغیر وابسته، متغیر معرف سیاست های تأمین مالی در نظر گرفته شده است و متغیرهای سودآوری و ساختار بازار نیز به عنوان متغیرهای کنترلی، وارد الگوی پژوهش شده اند. نتایج حاکی از آن است که کیفیت بالای خدمات حسابرسی مستقل، تمایل شرکت ها به تأمین مالی از محل انتشار سهام عادی را افزایش می دهد. همچنین، نتایج نشان داد که کیفیت حسابرسی اثر معناداری بر عدم تقارن اطلاعاتی ندارد. از این رو، متغیر عدم تقارن اطلاعاتی رابطة بین کیفیت حسابرسی و سیاست های تأمین مالی را میانجی گری نمی کند و اینکه، بین عدم تقارن اطلاعاتی و ساختار سرمایه نیز رابطة معناداری مشاهده نشد.
In this research، the mediation of information asymmetry on the relationship between audit quality and financing policies by using structural equation modeling approach has been examined. Among the accepted companies، 99 ones in Tehran Stock Exchange were selected for statistical samples from 2006 to 2013 in order to attain the research purposes. To measure the information asymmetry as mediator variable، it has used the observable variables such as stock price volatility، earning forecast error، firm size and growth opportunities. Also، it used variables like percentage of institutional investors، the type of audit opinion، audit office size and the audit tenure to measure audit quality as independent variable and total debts to total assets ratio is considered as dependent variable. In addition، profitability & market structure are entered to the model as control variables. The result showed that companies with high audit quality are more likely to issue equity. The results also show that audit quality does not have significant effect on information asymmetry. Other results indicate no significant relationship between information asymmetry and financing policies. Therefore، the mediator role of information asymmetry between audit quality and financing policies is rejected.
ملخص الجهاز:
عدم تقارن اطلاعاتي به کمک متغيرهاي مشاهده پذير نوسانات قيمت سهام ، خطاي پيش بيني سود، اندازة شرکت و فرصت هاي رشد اندازه گيري ميشود و سنجش کيفيت حسابرسي با استفاده از سنجه هاي اندازة مؤسسۀ حسابرسي، نوع اظهارنظر حسابرس ، دورة تصدي حسابرس و درصد سهامداران نهادي انجام ميگيرد.
ازاين رو، در پژوهش حاضر اثر کيفيت حسابرسي به عنوان سازوکاري نظارتي جهت تقليل هزينه هاي نمايندگي به عنوان عاملي اثرگذار بر سياست هاي تأمين مالي (ساختار سرمايه ) با در نظر گرفتن نقش عدم تقارن اطلاعاتي به عنوان متغير ميانجي، موردمطالعه قرارگرفته است تا از اين طريق ، پاسخ سؤال هاي مطرح شدة ذيل ، تشريح گردد: آيا کيفيت حسابرسي بر سياست هاي تأمين مالي شرکت ها اثرگذار است ؟ آيا کيفيت حسابرسي بر سطح عدم تقارن اطلاعاتي اثرگذار است ؟ آيا عدم تقارن اطلاعاتي بر سياست هاي تأمين مالي اثرگذار است ؟ آيا کيفيت حسابرسي بر سياست هاي تأمين مالي با در نظر گرفتن عدم تقارن اطلاعاتي به عنوان متغير ميانجي اثرگذار خواهد بود؟ در ادامه مقاله و در بخش ادبيات پژوهش ، به منظور تشريح چرايي مطرح شدن هر يک از سؤال هاي فوق ، ابتدا تعاريفي از سياست هاي تأمين مالي، عدم تقارن اطلاعاتي و کيفيت حسابرسي و رابطه بين آن ها و پيشينه اي از مطالعات انجام شده ارائه ميشود.
درحاليکه در اين پژوهش اثر متغيرهاي کيفيت حسابرسي و عدم تقارن اطلاعاتي به صورت هم زمان بر تصميمات تأمين مالي موردسنجش قرارگرفته است که اين امر باعث جامعيت بيش تر پژوهش شده و موجب ميشود روايي نتايج پژوهش افزايش و شواهد قابل اتکاتري در رابطه با موضوع پژوهش ارائه گردد.
در اين پژوهش ، نقش ميانجي عدم تقارن اطلاعاتي در تبيين رابطه بين کيفيت حسابرسي و سياست هاي تأمين مالي موردمطالعه قرارگرفته است .
براي بررسي نقش متغير ميانجي عدم تقارن اطلاعاتي بر رابطه بين کيفيت حسابرسي و سياست هاي تأمين مالي از روش بارون و کني (١٩٨٦) استفاده شده است .