خلاصة:
اصحاب لوکیوم (مدرسه علمیفلسفی ارسطو) عنوان مابعدالطبیعه (متافیزیک) را بر مجموعهای از دستنوشتههای ارسطو - که آنها را فلسفه اولی نامیده بود - اطلاق کردند. این عنوان در تاریخ فلسفه پیش از اسلام، تفسیر دوگانه یافت. در تفسیر اول، جنبه تعلیمی و در تفسیر دوم، جنبه رتبی فلسفه اولی در نظر بود. فارابی در مفهوم و غرض از مابعدالطبیعه و شایستگی این عنوان مسائلی را درانداخت و ابن سینا سخن از مشکلبودن یا مفهومنبودن آن گفت. سوال مطرحشده از حیث تاریخی و معناشناختی این است که آیا بوعلی پس از آشناشدن با کتاب «اغراض مابعدالطبیعه ارسطو» باز هم بر موضع قبلی خود بود یا این اصطلاح را تلقی به قبول کرد. دیگر اینکه در صورت نفی آن چه عنوانی را و به چه دلیل جایگزین آن میدانست و بالاخره دیدگاه او در میان فلاسفه بعد چه وضعیتی پیدا کرد. مقاله در پی پاسخ به این سوالات است و این مباحث را مطرح میکند که موضع ابن سینا در نارسایی مفهوم مابعدالطبیعه برای فلسفه اولی حتی بعد از آشنایی با کتاب «اغراض...» نیز باقی بود. او به همین دلیل الهیات را برای جایگزینی مابعدالطبیعه مطرح کرد؛ زیرا بر این بود که الهیات – بدون نیاز به تاویل- جامع معنی تحقیق در امور عامه و مفارقات است و فیلسوفان و متکلمان مسلمان و مسیحی پس از او، اصطلاح الهیات را در آثار خود به کار برده و جایگزین مابعدالطبیعه کاصحاب لوکیوم (مدرسه علمیفلسفی ارسطو) عنوان مابعدالطبیعه (متافیزیک) را بر مجموعهای از دستنوشتههای ارسطو - که آنها را فلسفه اولی نامیده بود - اطلاق کردند. این عنوان در تاریخ فلسفه پیش از اسلام، تفسیر دوگانه یافت. در تفسیر اول، جنبه تعلیمی و در تفسیر دوم، جنبه رتبی فلسفه اولی در نظر بود. فارابی در مفهوم و غرض از مابعدالطبیعه و شایستگی این عنوان مسائلی را درانداخت و ابن سینا سخن از مشکلبودن یا مفهومنبودن آن گفت. سوال مطرحشده از حیث تاریخی و معناشناختی این است که آیا بوعلی پس از آشناشدن با کتاب «اغراض مابعدالطبیعه ارسطو» باز هم بر موضع قبلی خود بود یا این اصطلاح را تلقی به قبول کرد. دیگر اینکه در صورت نفی آن چه عنوانی را و به چه دلیل جایگزین آن میدانست و بالاخره دیدگاه او در میان فلاسفه بعد چه وضعیتی پیدا کرد. مقاله در پی پاسخ به این سوالات است و این مباحث را مطرح میکند که موضع ابن سینا در نارسایی مفهوم مابعدالطبیعه برای فلسفه اولی حتی بعد از آشنایی با کتاب «اغراض...» نیز باقی بود. او به همین دلیل الهیات را برای جایگزینی مابعدالطبیعه مطرح کرد؛ زیرا بر این بود که الهیات – بدون نیاز به تاویل- جامع معنی تحقیق در امور عامه و مفارقات است و فیلسوفان و متکلمان مسلمان و مسیحی پس از او، اصطلاح الهیات را در آثار خود به کار برده و جایگزین مابعدالطبیعه کردهاند.
ملخص الجهاز:
او به همین دلیل الهیات را برای جایگزینی مابعدالطبیعه مطرح کرد؛ زیرا بر این بود که الهیات – بدون نیاز به تاویل- جامع معنی تحقیق در امور عامه و مفارقات است و فیلسوفان و متکلمان مسلمان و مسیحی پس از او، اصطلاح الهیات را در آثار خود به کار برده و جایگزین مابعدالطبیعه کاصحاب لوکیوم (مدرسه علمیفلسفی ارسطو) عنوان مابعدالطبیعه (متافیزیک) را بر مجموعهای از دستنوشتههای ارسطو - که آنها را فلسفه اولی نامیده بود - اطلاق کردند.
از طرف دیگر، نوشتن رسالۀ مهم اغراض مابعدالطبیعه ارسطو این گمان را تقویت میکند؛ زیرا فارابی در این رسالۀ کوچک، ابتدا دلیل نگارش خود را بیان میکند – که عبارت است از رفع توهم برخی از معاصران که مابعدالطبیعه را با علم توحید یکی دانستهاند (فارابی، 1387: 57) -، آنگاه از این علم با عنوان علم کلی نام میبرد و تفکیکی بین مباحث وجودشناسی و غیر آن قائل میشود و میگوید آن بحث مشتمل بر اعطاء و افاضه از ناحیۀ مبدأ وجود باید «علم الهی» نامیده شود...
ابن سینا در الهیات شفا با یک بحث طولانی، وجه نامگذاری فلسفه اولی به مابعدالطبیعه را تحلیل کرده است؛ یکی از شاخههای بحث این است که آیا مابعدالطبیعه به مرتبه ذاتی این علم اشاره دارد و یا عنوانی است که وجه تعلیمی آن را گوشزد میکند و به ما میگوید باید آن را پس از طبیعیات و ریاضیات فرا گرفت.