خلاصة:
موضوع مقالهی حاضر، بررسی تحلیلی بازتاب عناصر حیاتی سرمایهی اجتماعی در روابط حاکمیت و مردم در متن جامعهی اسلامی و نقش آن در رسیدن به پیشرفت است. مدعا این است که اعتماد از شاخصهای مهم سرمایههای اجتماعی است و قابل تبدیلشدن به سرمایهی اقتصادی را دارد؛ چراکه شکلگیری اعتماد اجتماعی - در اثر عدالتگستری کارگزاران - به قانونمندی شهروندان و ایجاد امنیت میانجامد و انسجام اجتماعی و سطح مشارکت در جامعه را ارتقا میبخشد. در این رهیافت، خدامحوری، نقطهی آغازین ایجاد اعتماد متقابل و مشارکت اجتماعی است. هدف بنیادی، کشف و تبیین ماهیت روابط میان مؤلفههای سرمایهی اجتماعی از طریق بازنگری در نظریاتی است که افزایش حجم ساختاری شبکهای را محور دستیابی به توسعهی سرمایهی اجتماعی معرفی میکنند. نتایج کاربردی تحقیق حاکی از آن است که خدامحوری و بصیرت در لایههای شناختی جامعه، به دستاورد مشارکت رهنمون میگردد و با فرسایش آن، کارآمدی نظام سیاسی کاهش مییابد.
ملخص الجهاز:
ایندرحالی است که توسعهی سلسهمراتب اداری برای افزایش مشارکت اجتماعی و تصویب لوایح برای قانونمندنمودن آحاد جامعه، ظرفیت مقابله با آسیبها را ندارند؛ زیرا عامل مهم باورها، در لایههای شناختی جامعه نادیده گرفته میشود و نمیتواند به حل ریشهای معضلاتی مانند: انحرافات اجتماعی، هنجارشکنیها، ناامنی و دیگر تعارضات و کجرویها بیانجامد.
دغدغهی اصلی، رسیدن به این هدف است که در زمینهی عناصر مؤثر بر سرمایهی اجتماعی، با انگیزهی بهبود روابط دولت- ملت و در نتیجه پیشرفت کشور، چه الگویی را میتوان ترسیم کرد که بر اساس آن، مؤلفههای سرمایهی اجتماعی در جامعهی اسلامی احصاء گردند؟ این پژوهش، با توسعهی دانش نظری، به ارائهی الگوی جدیدی در ترسیم نقش خدامحوری بر لایههای شناختی و تأثیر آن در همافزایی سرمایهی اجتماعی میپردازد و کارکرد آن را در تعهدات متقابل حکومت و مردم در پیشرفت کشور تبیین مینماید؛ این مهم، از طریق تجزیه و تحلیل جایگاه راهبردی عدالتگستری و اعتمادسازی در تقویت سرمایهی اجتماعی، قابل بررسی است.
یافتههای این تحقیق نیز نشان میداد که سرمایهی اجتماعی یک مکانیزم پیچیده است که شهروندان را در سطوح مختلف قادر میسازد که حتی در صورت فقدان یک واحد سیاسی مانند دولت، با عملکرد شبکهای اجتماعی، به بازسازی سیاسی، اقتصادی و توسعهی کشور بپردازند.
اجرای این دستورات موجب عمقبخشی به افکار، ایجاد بصیرت، افزایش اتحاد و مشارکت و تولید سرمایهی اجتماعی فزاینده در جامعه میشود و با تجهیز لایههای شناختی آحاد جامعه در جهت پرورش نگرش توحیدی و اجرای آن، سرمایههای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی کشور رشد و تعالی مییابد.