خلاصة:
هدف از تحقیق حاضر تبیین جامعه شناختی نگرش معتادان تحت درمان نگهدارنده با متادون به
حضور در درمان نگهدارنده با متادون بر نگرش معتادان تحت درمان نگهدارنده با متادون به مواد تاثیر
دارد؟ روش تحقیق پژوهش حاضر, پیمایشی و از نوع مقطعی میباشد. جمع آوری اطلاعات از طریق
آبزار پرسش نامه صورت گرفت. جمعیت تحقیق عبارت است از کلیه معتادان که در فصل بهار سال
۱ به ۱۱ مرکز نگهدارنده با متادون بابلسر و فریدونکنار مراجعه کردهاند. در مجموع تعداد ۴۰۵ نفر
افراد مورد مطالعه با روش نمونه گیری طبقهای تصادفی متناسب با حجم انتخاب گردیدند. یافتههای
تحقیق نشان میدهد که ۴۱/۵ درصد از پاسخگویان نگرش منفی به مواد داشتهاند. همچنین نتایج
تحلیل عاملی نشان داد که گویههای مقیاس نگرش به مواد زیر سه عامل عاطفی» رفتاری و شناختی بار
شدند. این عوامل قویترین گویهها را گرد آورده است. به شکلی که هیچ کدام از این گویهها بر روی دو
عامل بار عاملی مشترک ندارند. همچنین نتایج تحقیق نشان داد که متغیرهای باور و مشارکت در درمان
به ترتیب قویترین متغیرهای تاثیرگذار بر نگرش به مواد میباشند.
ملخص الجهاز:
نتايج تحقيق نشان ميدهد که بين تعامل در فرآيند درمان و نگرش منفي افراد بـه مـواد رابطه مستقيم وجود دارد، يعني اينکه هرچه تعامل افراد در فرآيند درمان بيشتر باشـد، نگـرش آنها به مواد منفيتر است .
٣. بين حضور در درمان نگهدارنده با متادون و نگرش مساعد معتادان تحت درمـان نگهدارنده بامتادون به مواد رابطه معکوس و معنادار وجود دارد.
٤. بين پيوند افتراقي و نگرش مساعد معتادان تحت درمان نگهدارنده بامتـادون بـه مواد رابطه مستقيم و معنادار وجود دارد.
وضعيت توزيع درصدي پاسخ گويان در گويه هاي متغير نگرش به مواد (رجوع شود به تصویر صفحه) همچنين در گويه هاي مولفه کاهش حالات عاطفي منفي در بعد نگـرش عـاطفي بـه مـواد، بيشترين ميزان مخالفت کامل با گويه «مصرف مواد (مخدر) راه خوبي براي کـم کـردن فشـار رواني است » با ٢٣/٢درصدو کمترين ميزان مخالفت کامل با گويـه «مصـرف مـواد (مخـدر) ميتواند ناراحتي افراد راکاهش دهد» با ٢١درصد مي باشد.
ضـرايب اسـتاندارد شـده معاذلات ساختاري نشان ميدهدکه رابطه معکوس و معنادار بين مشارکت در درمان نگهدارنده و نگرش مساعد معتادان تحت درمان نگهدارنده با متادون به مواد وجود دارد،به اين معني کـه با افزايش فعاليت و حضور مستمر فرد در درمان دارويي و غيردارويي، ميـزان نگـرش مسـاعد آنهابه مواد کاهش مييابد(تاييد فرضيه ٣).
نتايج نشان مي دهد که رابطه معکوس و معنادار بين مشارکت در درمان نگهدارنده و نگرش مساعد معتادان تحت درمان نگهدارنده با متادون به مواد وجود دارد، به اين معني که با افـزايش فعاليت و حضور مستمر فرد در درمان دارويي و غيردارويي، ميزان نگرش مساعد آنها بـه مـواد کاهش مييابد.