خلاصة:
از جمله مسائلی که به شدت بر مشارکت و در نتیجه سکوت افراد تاثیر می گذارد، عدم توانایی روانی کارکنان است. سکوت پدیده ای است مخرب که اثرات منفی زیادی روی کیفیت زندگی کاری به جا می گذارد و نیاز به توانمندسازی روانشناختی را افزایش می دهد. مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر توانمندسازی روانشناختی بر سکوت در بین کارکنان سازمان ها و شفاف سازی این رابطه تدوین یافته است. جهت دستیابی به هدف فوق از روش اسنادی-کتابخانه ای استفاده شده است. یافته های حاصل از مطالعات اسنادی نشان می دهد سکوت در زندگی کارکنان سازمان ها امری بسیار مهم می باشد و توانمندسازی روانشناختی می تواند این امر مهم را تحت تاثیر قرار دهد. پژوهش های متعدد در دو دهه ی گذشته نشانگر تاثیر عوامل توانمندسازی روانشناختی بر آوا در میان کارکنان سازمان ها می باشد.نتایج این مطالعه نیز اطلاعات مهمی در مورد اهمیت توانمندسازی روانشناختی برای بهبود و کاهش سکوت به دست می دهد. افراد با استفاده از این یافته ها می توانند در جهت آوا دادن به سکوت با ارائه پیشنهادات و نظرات سازنده ی خود ، به این کارکنان اقدام کنند.
ملخص الجهاز:
"لطفی زنگنه و همکاران 1393 بررسی رابطه فرهنگ سازمانی با توانمندسازی کارکنان بادریاس و همکاران 2010 بررسی توانمندسازی کارکنان با توجه به نقش تعدیل گر جو سازمانی درک شده و عدالت گرجی 1389 بررسی ارزیابی تأثیر توانمندسازی بر عملکرد کارکنان موغلی و همکاران 1388 بررسی ارتباط توانمندسازی و تعهد سازمانی کارکنان در آموزش و پرورش شهر تهران زمان پور و بختیاری 1390 توانمندسازی روانشناختی مدیران و فرماندهان ناجا: ابعاد و اعتبار سنجی بر اساس تحلیل عامل اکتشافی و تأییدی فرهی و همکاران 1392 طراحی الگوی تعاملی توانمندسازی سرمایة انسانی مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات در نیروهای مسلح یافته های تحقیقی با عنوان رابطۀ سکوت سازمانی با عملکرد کارکنان که میان کارکنان رده ی میانی دانشگاه مازندران انجام پذیرفت مشخص کرد که ؛ بین سکوت سازمانی و عملکرد کارکنان رابطه ای منفی وجود دارد، به این معنی که با افزایش سکوت ، عملکرد کارکنان کاهش می یابد و بر عکس .
بـا توجـه بـه نتـایج به دست آمده و تحلیل های صورت گرفته مـی تـوان پیشـنهادهای زیـر را بـرای کـاهش سـکوت درسازمان ها ارائه کرد: 1- استقرار نظام پاداش دهی مناسب برای نظریات و پیشنهادهای خلاق؛ 2- شناسایی توانمندی ها و قابلیت های افراد و استفاده از آنها در امور اجرایی و تصمیم گیری؛ 3- شناخت ویژگی های فردی و شخصیتی افراد برای واگذاری مسئولیت به آنها؛ 4- تشکیل کارگاههای آموزشی مهارت های برقرای ارتباط برای مدیران و سرپرستان؛ 5- تدوین آیین نامه هایی برای حمایت از نظریات کارکنان و تشویق کارکنان به ارائه نظریات؛ 6- دائمی کردن تصمیم گیری های گروهی و اهمیت دادن به گروهها و کمیتـه هـای کـاری درسازمان ها؛ 7- تغییر فرهنگ سازمان ها در جهت سازمان های یادگیرنده و یادگیری سازمانی؛ 8- برقراری برنامه های بهبود مدیریت منابع انسانی برای آموزش مهارتهـای تصـمیم گیـری ودرگیری در مشکلات."