خلاصة:
یکی از شاخصههای محتوایی شعر سبک هندی تمایل شدید شاعران به خودآزاری و اظهار علاقه و دلبستگی به عوامل رنجآفرین و آزاردهنده میباشد. اشک، گریه، خون، درد، سختی، مصیبت، گرایش به مرگ و... در آثار این شاعران به وفور قابل رؤیت است. گرایش به آزاربینی در آثار این شاعران تا بدانجاست که میتوان آن را یکی از ویژگیهای اصلی و اساسی سبک هندی به شمار آورد. این تمایل به خودآزاری به گونههای متنوعی بیان گردیده و موجبات تنوع و رنگارنگی خیالات شاعران این سبک را فراهم آورده است، به طوری که ساحت مضمونی سبک هندی به میزان معتنابهی از این رهگذر غنا پذیرفته است. در این پژوهش نگارندگان بر آنند است تا پیوندی میان خودآزاری و زیباشناسی در اشعار کلیم کاشانی بیابد. با توجه به آنکه تصویر سازی در سبک هندی مورد توجه بسیار قرار دارد، کلیم کاشانی توانسته است با روحیۀ بدبینی خود تصاویر زیبایی از ترکیب این ویژگی روانشناسانه و تخیل شاعرانه خلق کند.
Indian poetry is characterized by intense Masochistic tendencies of the poet and expression of interest and attachment to painful and annoying things. Tear, cry, blood, pain, difficulty, calamity, death drive... are clearly visible in the works of these poets. The intense Masochistic tendencies are considered to be one of the main features of the Indian poetry. In the present research, attempts are made to discover the link between masochism and aesthetics in the poems of the Kelim Kashani. Given that imagery has received considerable attention in Indian poetry, Kalim Kashani has managed to use his pessimism to combine this psychological factor and poetic imaginations and create beautiful images. This feature is so prominent in the works of this poet such that, he refers to prophets who suffered a lot during their lifetime even in his allusions
ملخص الجهاز:
در اشعار بسیاری از شاعران این دوره، عاشقی که از بنمایههای ادب فارسی محسوب میشود نیز همراه با خودآزاری است به گونهای که شاعران سبک هندی نه تنها درد از سوی معشوق را پذیرا میشوند و از سوی او تحقیر میشوند؛ حتی خود نیز در پی آزردن خویش بر میآیند.
به عنوان نمونه با وجود رفاهی که در دربار هند داشتند و لااقل میتوان گفت مزۀ فقر را نچشیده بودند، شعرشان نمایانگر فقر و ناداری است؛ از این موضوع احساس تلخی آمیخته به شیرینی دارند: گر دلم تنگ است چون دستم ازین شادم کلیم فکــر دنیـــا ره نمییابد که در وی جا کند (کلیم کاشانی، 246: غزل 402) کسی کز فقر جوید کام دل درویش کی ماند دلی کز نیش یابد مومیایی، ریش کی مـــاند (عرفی، 584: غزل 503) پروانه سرم سوی کله گوشه فقر است طالب چــه کنم رغبت دیهیم نـــدارم (طالب، 716: غزل 1253) ز سیم و زر نظر بی نیاز ما سیرا ست غبار خاطر ارباب فقر اکسیر است (صائب، 831: غزل 1685) تفکرات هندی و تأثیر آن در اشعار مازوخیستی سبک هندی آنچه در اینجا مورد بحث قرار میگیرد، این است که آیا شاعران سبک هندی از محیط هند متأثر شدهاند یا نه؟ در این باره نظرها متفاوتی وجود دارد.