خلاصة:
خشونت هیجان نیرومندی است که هر کس در محیط زندگی و شغلی خود آن را تجربه نموده است. با وجود تمایزات فرهنگی، ماهیت آن در همه جوامع شبیه هم هستند. در این مقاله از دیدگاه سنت گرا و دیدگاه لیبرال- روانی و دیدگاه فمنیستی- که هر یک دلایل خاص خود را دارند- برای یافتن علل و نقش خانواده و انواع این پدیده، فردی و اجتماعی بودن آن از طریق روش بررسی اسناد و مدارک به بررسی پرداخته ایم . علت ماندگاری این پدیده که ناشی از ساخت فرهنگی، ایدئولوژی ه ای مسلط و جنسی گرایانه در قدرت جنسیتی پرورش و آموخته شدن خشونت علیه زنان به دلایل مهار و کنترل و احساس مسئولیت مردانه عنوان می شود که در هر صورت بهره وری و فرودستی زنان را نتیجه می دهد. پایداری و ادامه خشونت خانگی و خشونت علیه زنان خطر بحران خشونت اجتماعی و در پی آن خطر به هم خوردن بهداشت روانی جامعه و عدم مدارای اجتماعی را به دنبال خواهد داشت
ملخص الجهاز:
"از جملـه آزار جنسی ، ترس از تجاوز، تلفن های توهین آمیز، بد رفتاری های کلامی مانند تمسخر در جمع ، دشنام و ناسزا در جمع ، حرکات تهاجمی ، در انزوا نگاه داشتن ، تحقیر و سرزنش ، محدودیت در تمایلات اجتماعی ، محدودیت های فعالیتی ، محرومیت از دیدار دوستان و بستگان ، حبس در خانه ، قطع تلفن ، سوء استفاده های مالی ، پنهان کردن میزان درآمد، خشونت و رفتارهایی جهت وادار کردن به برقراری رابطـه ، تعقیـب کـردن ، محـدودیت در ارتبـاط ، محرومیـت از فعالیت های مدنی ، دروغ گویی به زن ، نفقه ندادن ، بی توجهی به خواسته های زنانه ، نامه هـای آزار دهنده و تهدید آمیز، تهدید کلامی ، تهدید با اسلحه ، تهدید بـه کشـتن ، چشـم چرانـی ، تعدد زوجات ، انتقاد کردن های مداوم ، تهدید و تهمت های مکرر، شکاکیت ، جدا کردن زن از فرزندان ، پرخاش های مداوم ، وادار به ترک خانه کردن ، مقصر شمردن زن به هر دلیـل ، وادار به پوشش های خاص کردن ، مانع از برخورداری درآمد شغلی ، محدودیت در بیـرون رفـتن از خانه و بسیاری دیگر، که همگی رفتارهایی است که مردان برای مهار ابـداع کـرده و بخـش عمده ای از آن ها هر روز تکرار شده و پنهان می مانند و از رویارویی با این خشـونت هـا زنـان چیزی را به زبان نمی آورند و دلیل بی میلی در بر ملا کـردن آن بازتـاب تجربیـات دقیـق و ضعف قوانین است ."