خلاصة:
ادبیات هر جامعه ای عامل موثری در بازتاب واقعیت های اجتماعی و اصلاح ضعف ها و کاستی های آن جامعه است. رمان و به ویژه رمان های اجتماعی واقع گرا، به عنوان بخشی از ادبیات، بهتر می تواند مخاطبان خود را در بدست آوردن تصویری شبیه به واقعیت یاری رساند.
«ساقه ی» بامبو رمانی اجتماعی است که به شیوه ی واقع گرایانه به توصیف جامعه کویت می پردازد، لذا این پژوهش کوشیده است تا با روش توصیفی تحلیلی مهمترین درون مایه های اجتماعی مطرح شده در آن اعم از: رفاه زدگی، تش طبقاتی، اهمیت نژاد، تفاخر طبقاتی، کنترل اجتماعی، آداب و رسوم و وضعیت کارگران آسیایی را استخراج و بررسی کند.
رمان نمایانگر جامعه ای چند وجهی است که برخی از وجوه آن با برخی دیگر در تناقض است. جامعه ای مسلمان با ارزش هایی که اسلام آن را نمی پذیرد، آداب و رسوم و سنتهای این جامعه به صورت جمعی معنا می یابد اما درون آن تنش طبقاتی زیادی وجود دارد.
در نهایت نویسنده می کوشد با توصیف واقعیت ها از نگاه دیگری (شخصی خارج از جامعه) مخاطبان را بر آن دارد به مسائل موجود متفاوت بنگرند و با آشنایی زدایی از مسلم ترین اصول اسلامی و تاکید بر اصل تسامح راه حلی برای بهبود این وضعیت ارائه کند.
ملخص الجهاز:
در ايـن پـژوهش هـا بـه ويژگـي هـاي اجتمـاعي جوامـع مصـر و الجزايـر و برخــي کشورهاي بحرانزدٔە عربي ، از لابه لاي مضـامين رمـانهـاي مـذکور، پرداختـه شـده است و هرچند به گوشه هايي از اوضاع سرزمين هاي عربـي توجـه کـرده ، امـا به سـبب ساختار اجتماعي و اقتصادي متفاوت اين جوامـع بـا کشـورهاي حـوزٔە خلـيج فـارس و به ويژه کويت ، ضروري است به ادبيات اين بخش از جامعۀ عربي نيز پرداخته شود.
شخصيت اصلي رمان پسري کويتي به نام عيسي است که از مادري فيليپينـي بـه نام جوزافين زاده شده است ؛ مادري که به عنوان خدمتکار در خانۀ يکي از خانواده هاي ثروتمند کويت استخدام مـي شـود؛ پـس از مـدتي بـين او و راشـد، تنهـا پسـر خـانواده ، خانواده پيوند عاطفي برقرار مي شود و ايـن ارتبـاط عـاطفي ، آنـان را بـر آن مـي دارد تـا مخفيانه با هم ازدواج کنند.
شايد طبقه بندي ها و دسته بندي هاي مختلف در هر جامعه اي وجود داشته باشـد، امـا چيزي که تعجب راوي را برمي انگيزد، تنش ميان آنهاست ؛ به طوريکـه «هـر طبقـۀ اجتماعي در جست وجوي طبقه اي پايين تر از خود است تا از آن سـواري بگيـرد؛ حتـي اگر طبقه اي پايين تر از خـود نيافـت ، آن را مـي سـازد تـا بـر شـانه هـايش سـوار شـود و تحقيرش کند و از اين راه از شدت فشاري بکاهد که از سوي طبقۀ بالاتر بر او تحميل مي شود» (همان: ٢٧۹).