خلاصة:
شکاکیت فلسفی نسبت به جهان خارج حصول معرفت را نسبت به گزارههایی که درباره جهان خارج هستند، ناممکن میداند. ازجمله روشهای اثبات این مدعا ارائه استدلالی شکاکانه است که براساس معرفتنداشتن ما به وقوعنیافتن فرضیه شکاکانه صورتبندی میشود. برای اولین بار، پاتنم تلاش میکند نشان دهد با پذیرش رویکرد برونگرایی معنایی میتوان کذب مقدمه اخیر از استدلال شکاکانه را نتیجه گرفت؛ اما استدلال او بهلحاظ معرفی دوری است و در ردّ شکاکیت موفق نیست. از این رو بروکنر تلاش میکند با ارائه استدلالهای بهنسبت سادهتری، مشکل دوریبودن استدلال پاتنم را برطرف کند. موضوع مقاله حاضر، بررسی این مسئله است که آیا این استدلالها در ردّ شکاکیت نسبت به جهان خارج موفق هستند یا خیر. نتیجه حاصل از تحلیل و بررسی استدلالهای ساده بروکنر مشخص میکند که برخی از این استدلالها همچنان بهلحاظ معرفتی دوریاند و در ردّ شکاکیت موفق نیستند؛ اما ارزیابی و تحلیل یکی از این استدلالهای بهاصطلاح سازگارگرایانه، که با استفاده توامان از برونگرایی و آموزه دسترسی ویژه ارائه شده است، نشان میدهد که اگرچه این استدلال در ردّ شکاکیت فلسفی موفق نیست، اما بهدرستی نشان میدهند که ما در باور به گزارههایی که درباره جهان خارج هستند، موجه هستیم.
ملخص الجهاز:
"او بیان میکند که شکاک نمیتواند هم ادعا کند که: (1) فرضیۀ شکاکانه با معرفت نسبت به گزارههایی که درمورد جهان خارج هستند ناسازگار است؛ زیرا براساس بستار معرفتی اگر بدانیم که این گزارهها صادق هستند، مستلزم این است که بدانیم فرضیۀ شکاکانه کاذب است، و هم اینکه (2) ممکن است درنهایت مشخص شود که درختان ازجمله ویژگیهای آن برنامۀ رایانهای هستند که در فرضیۀ مغزهای درون خمره مطرح میشود.
حال، چون معرفت به اینکه درختان ازجمله ویژگیهای یک برنامۀ رایانهای باشند، مستلزم معرفت به این است که من مغزی درون خمره هستم، میتوان نتیجه گرفت که در این حالت جملۀ «یک درخت مقابل من است» صادق است؛ اگر و تنها اگر من مغزی درون خمره باشم؛ اما نتیجۀ اخیر با ادعای (1) شکاکان ناسازگار است؛ یعنی برخلاف ادعای (1) من هم نسبت به گزارهای درمورد جهان خارج معرفت دارم و هم اینکه میدانم فرضیۀ شکاکانه برقرار است.
ادعای شکاک در این استدلالها این است که ما در پذیرش اینکه مغزی درون خمره نیستم، حتی موجه نیز نیستم و براساس استدلالی شکاکانه نتیجه میگیرد که در باور به گزارههایی که دربارۀ جهان خارج باشند نیز موجه نخواهیم بود (Pritchard, 2005: 42-3)؛ اما استدلال سادۀ 2 نشان میدهد که باور به اینکه مغزی درون خمره نیستیم، معقول است."