ملخص الجهاز:
"موشهای صحرایی ماه سپید پائیز در حیاط مزرعه میدرخشد سایههای غریب از برگهی بام فرو میافتند اکنون موشها از سکوتی که در پنجرههای خالی زندگی میکند به آرامی ظاهر میشوند و این جا و آن جا جیرجیرکنان جست و خیز میکنند و مه خاکستری بدبویی از مستراح عمومی فنفنکنان دنبالشان میکند و ماه شبحوار در میان این مه میلرزد و موشها چنان مشتاقانه جیرجیر میکنند که گوئی دیوانهاند و میروند تا خانهها و انبارها را که از غله و میوه انباشتهاند، بیانبارند بادهای یخزده در تاریکی میجنگند در چراکاههای باتلاقی اینک مردی که در باد سیاه گام میزند خشخش آرام نیهای خشک در سکوت چراگاههای باتلاقی پرندگان وحشی در خطی خمیده بر فراز آبهای تیرهگون در آسمان خاکستری به پیش میروند شورش پوسیدگی با بالهای سیاه در خانههایی که فرومیریزند پرپر میزند درختان درهم پیچیدهی قان به سختی در باد نفس میکشند شب در خانههای متروک گذرگاهی اشتیاق خانه گرد نومیدی لطیف گلههای در حال چرا نشست میکند رؤیای شب: غوکان غوطهور در آبهای نقرهگون گرودک شباهنگام صدای سلاحهای مرگ در بیشههای پائیزی طنینافکن است خورشید رو به تیرگی بر فراز مزرعههای زرین و دریاچههای فیروزهای فرو میغلتد شب، تازه سربازان در حال مرگ و فریادهای وحشی از دهانهای درهم شکسته را در بر میگیرد با اینهمه، ابری سرخ، که نیرویی خشمگین در آن خانه دارد خونهای ریخته و خنکای مهتاب را در درهی بیدها به خاموشی در هم میآمیزد تمامی راهها به تباهی سیاه میرسند زیرشاخههای طلای شب و ستارگان سایهی لرزان خواهر از میان درختستان خاموش به اشباح قهرمانان و سرهای خونین درود میگوید و آوای نیهای تاریک پائیزی از نیستان برمیخیزد آه سوگواری غرورآمیز!"