ملخص الجهاز:
"چنین عدالتی که «عدالت جزایی» (Criminal Justice) نام میگیرد، با این پرسشهای اساسی رو به روست: چرا از میان انواع واکنشهایی که در برابر جرم ممکن است اتخاذ شود، کیفرها انتخاب شدهاند؟ اگر جامعهای، ارتکاب عملی را چنان از نظر اخلاقی، زشت و ناپسند تلقی کند که فاعل آن را نه تنها مستوجب ذم و تقبیح بداند، بلکه دقیقا همان رفتاری را که وی انجام داده است، به صورت کیفر بر وی اعمال کند، آیا مثل «مجرم» عمل نکرده است؟ اساسا چرا جرایم را قبیح و مرتکبان آنها را مستحق کیفر میدانیم، ولی کیفرها را در جهت تحقق عدالت و، از این رو، مشروع و مجاز میشماریم؟ واقعیت این است که دانشوران اخلاق و حقوق، طبق مفاهیم ارزشی، پارهای از رفتارها را خوب و عادلانه و برخی دیگر را زشت و ظالمانه دانسته و مرتکب اینها را مستوجب کیفر میدانند، در حالی که مفاهیم ارزشی همچون خوب و بد و عدالت و...
(1) این پرسشها و ایرادها که متوجه کیفرهایند، در واقع، مستلزم نگرشی فیلسوفانه به آنها خواهد بود; در این مرحله، فکر و اندیشه، فراتر از قانون سیر میکند و به ریشههای عدالت کیفری توجه مینماید و طبعا مسائل دقیقی در باب آن مطرح میشود، از قبیل این که منشا حسن و مشروعیت کیفرها چیست؟ آیا هر قانونی که قانونگذار، طبق اصول پذیرفته شده در یک سیستم عدالت کیفری، وضع میکند، مشروعیت داشته و انقیاد نسبتبه آن الزامی است؟ در حقوق اسلامی نیز با این که اراده خداوند منشا و مبنای عدالت کیفری است، اما این مطلب به هیچ وجه به معنای حرمت تامل و اندیشه در باب مجازاتهای حدود، قصاص، تعزیرات و دیات نیست و چنانچه بعدا خواهیم آورد، اسلام، دینداران را به تعمق و تامل در باب فلسفه و حکمت کیفرهای شرعی تشویق نموده است."