خلاصة:
شاید بشود گفت در میان علوم قدیمه طبیعی و ریاضی، در هیچ دانشی به اندازه طب و
نجوم، کتاب و رساله برجای نمانده است. اهمیت طب، به دلیل نیاز جسمی فوق العاده بشر
به آن است، و اما نجوم، فواید بیشماری داشته، و از هر جهت می توانسته است برای بشر
سودمند و مسکن روحی و جسمی او باشد. حس نیاز عمیق آدمی به شناخت آسمانها،
اهمیت نجوم در زندگی روزانه، از کشاورزی گرفته تا امر خراج و جز آن، ترتیب روزها و
شب ها و اعیاد و تقویم و صدها فایده دیگر، تنها بخشی از اموری است که تکیه گاهش
علم نجوم است. بماند که منجمان، رکن رکین دربارها بودند، و در امور جاری سیاسی و
اجتماعی تاثیرفراوانی داشتند و از سوی دیگر و اصولا هر بچه ای که بدنیا می آمد، اگر
سرش به تنش می ارزید، و مخصوص ا اگر شاهزاده بود، ثبت و شناخت زایچه اش اهمیت
می یافت.
از سوی دیگر، دانش نجوم و تنجیم، چنان در هم تنیده بود که اساس ا امکان تفکیک آن
در متون مربوطه بسیار دشوار بود. گو این که به لحاظ تئوریک روشن بود که نجوم غیر از
تنجیم است، اما بخش مهمی از اطلاعات نجومی فقط برای استفاده در تنجیم مورد
استفاده بود. در واقع، علمی مانند نجوم، یک بخش علمی محض داشت که ویژه
متخصصان بود، اما هم دانش آنها و هم بخش مهم تر آن، یعنی نوعی نجوم مردمی که
طیف وسیعی از کتاب ها و رساله ها بلکه بخش اعظم آنها را در بر می گرفت، معلوماتی
نجومی یا شبه نجومی بود که در تنجیم بکار می رفت.
این مساله هیچ اختصاص به ادوار اخیر یعنی مث لا از مغول به این سوی ندارد، بلکه
بسیار قدیمی تر و اصولا ریشه در فرهنگ های پیش از دوره اسلامی و بسیار کهن بشری
دارد. از زمانی نیز که نجوم وارد حوزه اسلامی شد، همین تخلیط میان نجوم و تنجیم با
وسعت ادامه داشت و به رغم اعتراضات و انتقاداتی که شماری به مباحث تنجیم و احکام
و اما غلبه با موافقان بود ،» مفهوم علم در تمدن اسلامی « نجومی داشتند، و شرحش را در
و این سیطره همچنان تا عصر جدید، یعنی دوران که بساط نجوم کهن برچیده شد، وجود
داشت.
یکی از روشن ترین کاربردهای آن اطلاعات و همین طور تخلیط میان نجوم و تنجیم در
حوزه تقویم بود. در اینجا، ظرافت های علمی و محاسباتی فراوانی بکار می رفت تا تقویم
سالانه مشخص و رویدادهای نجومی مهم تبیین و ثبت گردد، و این قابل تقدیر بود و
کسانی بودند که فقط فکر و ذکرشان همین بود، و اما در همین تقویم، بخش مهمی از
معلومات نجومی به گونه ای تنظیم و بیان می شد که با انبوهی از خرافات قدیمی بشر،
آنچه که در میان همه اقوام کهن عالم وجود داشت و اصولا نشانه نفوذ عجیب این دانش در
تاریخ بشر بود، عرضه می گردید. نجوم تنها متکی به ریاضی نبود، بلکه بخش مهمی از
آن، فلسفه ای بشری و البته جهانشناسانه بلکه هستی شناسانه بود که از دورترین نقاط
تاریخ بر آن سیطره داشت و نجوم را در مشت خود گرفته و آدمی و سرنوشت او را زیر
سیطره خود در آورده بود.
در این باره هرچه گفته شود کم است، و بهترین مثال ها، در میان ما و نزدیک به ما،
همین تقویم های قدیمی است که هنوز هم در بازار ناصرخسو چاپ شده و کسانی
مشغول آن هستند و به رغم همه تعدیلهایی که یافته، همچنان بر اساس علم اختیارات، و
متکی به بیان سعد و نحس و ساعت و وقت و بخت و این قبیل مزخرفات است.
جالب است که منجمان، دین را هم در خدمت گرفتند و به رغم انبوهی از توصیه ها به
پرهیز از تنجیم، همواره، روایات و اخباری در تاکید و تصدیق این قبیل دانش ها بکار گرفته
شده و بخش مهمی از این امور از حلقوم متون به ظاهر دینی به مردم عرضه می شد.
جالب است که تقوایم قدیمی، زمانی توسط منجمان غیر روحانی نوشته می شد، اما در
ادوار اخیر قاجاری و تا پهلوی، شماری از روحانیون متصدی این امر بودند و این البته
ریشه در دوره صفوی و گسترش تقویم نویسی در آن دوره داشت.