خلاصة:
ادبیات جایگاهی ویژه در بازنمایی جامعه دارد. رمان قالب ویژهی ادبی و آینه واقع نمای رخدادهای جامعه و تحت تاثیر تحولات آن است. بویژه اینکه در هر دو کشور ایران و سنگال این سبک نگارش با دگرگونیهای اجتماعی و فرهنگی همراه بودهاست. خانواده مهم ترین و اساسی ترین رکن اجتماع است. مفهوم خانواده در اکثر رمانهای معاصر نقش کلیدی دارد و همواره نقش اصلی داستان در قالب خانواده معرفی می شود. از سویی دیگر، پرداختن به نقش هایی که انسان ها در خانواده به خود می گیرند، غالبا بیانگر واقعیت های موجود جامعه است. به مناسبت شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر هر دوره، چگونگی توجه به مسئله نهاد خانواده در آن دوره متفاوت است و دغدغه نویسندگان در بازتاب مسائل خانواده با اوضاع اجتماعی زمانه مناسبت تام دارد. در این مقاله، ضمن معرفی وضعیت ادبیات در دو جامعه ایران و سنگال در پاسخ به این پرسش که شباهتها و همچنین تفاوتهای ساختاری خانواده در داستانهای معاصر این دو ملّت کدام است و چگونه در عناصر داستانی بروز و ظهور یافته اند؟ این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی و ابزار گردآوری اسنادی - - کتابخانهای به بررسی تطبیقی و تحلیلی خانواده در دو رمان شوهر آهو خانم و نامهای بسیار طولانی پرداخته می شود. این تحقیق، هم نوعی مقایسه میان دو فرهنگ ایرانی و سنگالی است و هم، آثار داستانی مهم نویسندگان معاصر در این دو کشور با هم مقایسه می- شوند که می تواند به رشد پژوهشهای ادبیات تطبیقی در هر دو کشور یاری رساند.
ملخص الجهاز:
نمونۀ مقایسهای، دو رمان شوهر آهوخانم از علیمحمد افغانی و نامهای بسیار طولانی از خانم مریمابا (Mariama Ba) است.
این نوشتار میخواهد با بررسی تطبیقی بنمایة زن در خانواده در دو رمان معاصر ایران و سنگال، شوهر آهوخانم و نامهای بسیار طولانی، نشان دهد که با وجود فاصلۀ جغرافیایی و تفاوت فرهنگی دو کشور آسیایی و آفریقایی، عناصر فرهنگی مشترک در این سرزمینها، آنها را به هم بسیار نزدیک کرده و به علاوه دغدغههای مشترکی بین روشنفکران این دو جامعه هست.
در زمینۀ ادبیات، نامهای بسیار طولانی اولین رمان موفق نوشتهشده از یک زن آفریقایی است"(Rovololomanikara,1974:33) و این رمان بهعنوان کتاب درسی اکنون در دبیرستانهای سنگال تدریس میشود.
رمان نامهای بسیار طولانی از خانم مریمابا از کشور سنگال از این نوع است.
جنسیت نویسنده در این دو رمان، خیلی تأثیرگذار نبوده است؛ چون علیمحمد افغانی با اینکه مرد است مانند خانم مریمابا همۀ جنبههای زندگی شخصیتهای زن را در خانه، اجتماع و با همۀ جزئیات نشان میدهد؛ مثل بارداری، احساسات مادرانه، احساسات مخصوص زنان نسبت به شوهرانشان.
هما، همسر دوم سیدمیران، بعد از هفت سال زندگی و پس از این که میران را کاملا بدبخت و بیپول کرده است، رها میکند و با مرد جوانتری به تهران میرود و میران با کمک زن اولش دوباره به آغوش خانوادهاش برمیگردد؛ اما مودو هیچ وقت پیش زن و خانوادۀ قبلی برنمیگردد؛ با وجود اینکه راماتولله با اقدامات دوستانه و خانوادگی، برای بازگرداندن او به خانه خیلی تلاش میکند.