خلاصة:
اخلاق ازجمله واژگانی است که در حوزه معرفت بشری دامنه وسیعی دارد و اندیشمندان معانی و تعاریف مختلفی برای آن ارائه دادهاند. از آنجا که اخلاق و مصادیق آن مفاهیمی انتزاعیاند، ذهن انسان برای درک و گفتگو درباره آنها از روشهای مختلفی بهره میبرد. یکی از نظریههای مهمی که میتواند این موضوع را تبیین کند، نظریه «معاصر استعاره» است. لیکاف و جانسون (2003) معتقدند که استعاره، امری ذهنی است که انسان برای ملموس کردن مفاهیم انتزاعی از آن بهره میبرد. هدف از انجام این تحقیق پاسخ به این پرسشهاست که فردوسی برای بیان مفاهیم اخلاقی در شاهنامه از چه استعارههایی استفاده کرده و از چه حوزههای مبدایی برای توصیف مفاهیم انتزاعی اخلاق بهره برده است. به این منظور، 3800 بیت از شاهنامه فردوسی بررسی شده است. روش تحقیق توصیفی و تحلیلی است. دادههای تحقیق نشان میدهد فردوسی از حوزههای مبدا انسان، شیء، ساختمان، روشنایی و تاریکی، جهتهای بالا و پایین، لباس، آب، سفر و شغل برای عینیتر کردن مفاهیم اخلاقی در شاهنامه استفاده کرده است.
Ethics is among those words of vast range in human field of knowledge with various definitions. As ethics and its extensions are abstract concepts, different methods have been used in ethical studies. The cotemporary theory of metaphor is regarded as one of the important theories that may explain the subject. As Lakoff and Johnson (2003) viewed, metaphor is a mental thing by which man make abstract meanings sensible. In this paper, it has been intended to describe the metaphors and main fields of Shahnameh for
ethical abstract concepts. To do so, 3800 couplets of Ferdowsi have been surveyed. The method of the study is a descriptive and analytical one. As found by the study, Ferdowsi has used such origin fields as man, thing, bulding, lightness, darkness, up directs, down directs, dress, water, journey, and job to objectify ethical concepts