ملخص الجهاز:
برنامه باید بر مبنای نظام اطلاع رسانی و ترغیب و مشارکت موجب شود تا همه افراد سازمان بدانند که در چه جهتی حرکت میکنند و به کجا میروند و هم جدائی بین تن و بدن از سر سازمان را که امروز یک واقعیت سازمانی در نظام اداری کشور ما است (در این شرایط وزیر، معاونین و تعدادی از مدیران ارشد و گروه اندکی از سازمان در تلاشند و اکثریت بزرگ و پراکنده در سطوح مختلف سازمان و کشور خاموش و نظارهگر یا حداکثر فرمان بر و نه متفکر و سازنده و برای اینکه مشکلی پیدا نکنند گاه گاه گامی بر میدارند)، به هم پیوند دهد و همه را در یک راستا (برنامه) همراه و همقدم و همدل سازد و صد البته که چهار وظیفه اساسی دیگر مدیریت نیز فلسفههای خاص خود را در عین پیوند به یکدیگر دارند.
همین موجب شده است که مدیریت به معنای واقعی خود در سازمانها و به ویژه در سازمان های دولتی عینیت واقعی خود را پیدا نکند و همین باعث میگردد که وقتی به ما پیشنهاد میشود که مدیریت سازمانی با بیش از 50 هزار نفر و با حیطه عملیاتی و تاثیرگذاری ملی را بر عهده بگیریم، از خود نپرسیم که میتوانم یا نه؟ تخصص مدیریت این همه افراد را دارم یا نه؟ تخصص حیطه موضوعی فعالیت سازمان را چطور؟ سوم، این مشکل از نظام ارباب رعیتی کشور ما حاصل شده است.