خلاصة:
احادیث «جف القلم» که در منابع حدیثی شیعه و سنّی با اسناد متعدد نقل شده، از جمله مستندات صوفیه، عرفا و برخی از مفسران است که تلاش کردهاند این احادیث را هماهنگ با موضوع جبر نشان دهند. برای رازگشایی مدلول اصلی، با استفاده از روش تحلیل محتوا که از ویژگی عینیت برخوردار است، حدیث مشترک در منابع شیعه و سنّی، مورد ارزیابی قرار گرفت. تحلیل کمّی نشان میدهد که توصیههای اخلاقی و مسئولیت انسان در قبال اعمال خود، در روز قیامت که دلالت بر مسئله اختیار انسان دارد، بیشترین موضوعات مطرحشده در حدیث هستند و بیانگر دغدغه اصلی پیامبر اکرم صلّیالله علیه و آله و سلّم در ایراد آن است. نمودارها و جداول بخش قیاس منطقی با شواهد مستقل نشان میدهد افعال منتسب به انسان نسبت به افعال منتسب به خدا و ضریب رخداد توامی افعال انسان و ضمایر مربوط به او که به نقشآفرینی انسان در اعمال خود دلالت دارد، میزان بالاتری دارد وگویای وجود اختیار انسانی در انگیزه پیامبر اکرم صلّیالله علیه و آله و سلّم در بیان حدیث است. تحلیل کیفی نشان میدهد که عبارت «فجری القلم بما هو کائن» بیانگر تدبیر نظام علّی و معلولی عالم تکوین توسط خداوند در لوح محفوظ است. افزون بر آن، ارزشها و رذایل اخلاقی و اختیاری میتوانند بهعنوان مانعی در برابر علل ناقصه در لوح محو و اثبات باشند و اثر نیک یا بد علت تامه(اسباب عامه) در لوح محفوظ را از بین ببرند.
ملخص الجهاز:
تحقیق در اسناد و متن حدیث «جف القلم بما هو کائن» با روش تحلیل محتوا فتحیه فتاحیزاده 1 حمیده بابازاده 2 چکیده: احادیث «جف القلم» که در منابع حدیثی شیعه و سنّی با اسناد متعدد نقل شده، از جمله مستندات صوفیه، عرفا و برخی از مفسران است که تلاش کردهاند این احادیث را هماهنگ با موضوع جبر نشان دهند.
نمودارها و جداول بخش قیاس منطقی با شواهد مستقل نشان میدهد افعال منتسب به انسان نسبت به افعال منتسب به خدا و ضریب رخداد توأمی افعال انسان و ضمایر مربوط به او که به نقشآفرینی انسان در اعمال خود دلالت دارد، میزان بالاتری دارد وگویای وجود اختیار انسانی در انگیزۀ پیامبر اکرم صلیالله علیهوآله در بیان حدیث است.
(ربیعة بن یزید: ابن ابی حاتم، 1951م، ج3، ص474؛ عبدالله بن دیلمی: حافظ مزی، 1413ق، ج15ص435؛ عبدالله بن عمرو: حافظ مزی، 1413ق، ج15، ص360) بنابراین راوی اول حدیث، عبدالله بن عمرو بن العاص میباشد که متهم و مشهور به وارد کردن اسرائیلیات در احادیث و نسبت دادن آنها به پیامبر اکرم صلیالله علیهوآله است و موجب ضعف سند این حدیث شده است.
(حلی، 1342ق، ص499؛ نجاشی، 1365ش، ص329؛ طوسی، 1373ش، ص448) حسین بن یزید نوفلی، علی بن داود یعقوبی مهمل میباشند و مدح و ذمی از آنها در کتب رجال وجود ندارد و حسن بن مقاتل نیز مجهول میباشد و نامی از او ذکر نشده است؛ که این موجب انقطاع سند و ضعف حدیث شده است.