خلاصة:
ﯾﮑﯽ از ﻣﻮﺿﻮﻋﺎت اﺻﻠﯽ ﮐﺸﻮرداری، ﭼﮕﻮﻧﮕﯽ ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﻣﻨـﺎﻃﻖ اﺳـﺖ. ﺑـﺎ ﺗﻮﺟـﻪ ﺑـﻪ ﮔﺴﺘﺮدﮔﯽ ﺟﻐﺮاﻓﯿﺎﯾﯽ، ﺑﺎﻓﺖ ﻣﺘﮑﺜﺮ ﻫﻮﯾﺘﯽ و ﻗﻮﻣﯽ در ﮐﺸﻮرﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠـﻒ و ﻫـﻢ ﭼﻨـﯿﻦ ﻣﻠﺰوﻣﺎت ﺣﮑﻤﺮاﻧﯽ ﺧﻮب، دوﻟﺖﻫﺎ راهﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻔﯽ را ﺑـﺮا ی ادارة ﻓﻀـﺎ ی ﺟﻐﺮاﻓﯿـ ﺎﯾﯽ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﮐﺸﻮر ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﺮده اﻧﺪ و ﻫﻢ اﮐﻨﻮن ﻧﯿﺰ در ﺑﺴﯿﺎری از ﮐﺸﻮرﻫﺎ ﺻﺮفﻧﻈﺮ از وﺟﻮد ﯾﺎ ﻓﻘﺪان ﺗﻨﺶ ﻫﺎی ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﻣﺮﮐﺰ- ﭘﯿﺮاﻣﻮن، ﻣﻮﺿﻮع ادارة ﮐﺸـﻮر ﺑـﺎ ﺗﻮﺟـﻪ ﺑـﻪ ﻧﺤـﻮ ة ﺗﻘﺴﯿﻢ ﻓﻀﺎ و ﺗﻔﻮﯾﺾ اﺧﺘﯿﺎرات ﺑﻪ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﺑـﻪ ﺻـﻮر ﻣﺨﺘﻠـﻒ اﻧﺠـﺎم ﻣـﯽ ﺷـﻮد. ﺗﺠﺮﺑـﮥ ﮐﺸﻮرداری ﻣﻨﺎﻃﻖ در ﻣﻤﺎﻟﮏ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﭘﻨﺞ ﻣﺪل )ﺷﺎﻣﻞ ﺗﻤﺮﮐﺰﮔﺮاﯾﯽ، ﻓﺪراﻟﯿﺴﻢ ، ﻣﺸﺎرﮐﺖ ﺳﻬﺎﻣﯽ ، ﺗﻤﺮﮐﺰ زداﯾﯽ و ﺧﻮدﻣﺨﺘﺎری ﺳﺮزﻣﯿﻨﯽ اﻗﻠﯿﺖ ﻫﺎ( را در ﻋﻤﻞ آزﻣﻮده اﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﺮ ﯾﮏ از آن ﻫﺎ در ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﺑﺎ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ دارای وﺟﻮه اﺷﺘﺮاک و اﻓﺘﺮاق و ﻣﺤﺎﺳـﻦ و ﻣﻌﺎ ﯾـﺐ ﺧﺎص ﺧﻮد اﺳﺖ. در اﯾﻦ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺑﺮ اﺳﺎس اﺳﺘﺪﻻل ﻧﻈﺮی و ﺑﺮرﺳﯽ ﮐﺎرﻧﺎﻣﮥ ﻫﺮﯾـ ﮏ از ﻣﺪلﻫﺎ در ﮐﺸﻮرﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ، ﺑﻪ ﺑﺮرﺳﯽ آن ﻫﺎ ﻣﯽ ﭘﺮدازﯾﻢ. ﯾﺎﻓﺘﻪ ﻫﺎی ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﺸﺎن ﻣﯽدﻫﺪ ﮐﻪ ﻧﻤﯽﺗﻮان ﺑﺮای ﯾﮏ ﮐﺸﻮر ﻣﺪل ﺧﺎﺻﯽ را ﺗﺠﻮﯾﺰ ﮐﺮد، ﺑﻠﮑﻪ اﯾﻦ ﻣـﺪل ﻫـﺎ در ﮐﺸﻮرﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ، ﭘﯿﺎﻣـﺪﻫﺎی ﻣﺘﻔﺎوﺗﯽ داﺷـﺘﻪ ا ﻧـﺪ . ﺑـﺎ ﺗﻮﺟـﻪ ﺑـﻪ ﺳـﺎﺧﺖ ﺳﯿﺎﺳﯽ و ژﺋﻮﭘﻠﯿﺘﯿﮑﯽ اﯾﺮان و ﻣﻠﺰوﻣﺎت اﻣﻨﯿﺖ ﻣﻠﯽ، در ﺣﺎل ﺣﺎﺿﺮ ﺗﻨﻬﺎ ﻣـﺪل ﺗﻤﺮﮐﺰ زداﯾـﯽ ﺑـﺮا ی اﯾﻦ ﮐﺸﻮر ﻣﻄﻠﻮب اﺳﺖ. در ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿـﺮ ﻣﻌﺎﯾـﺐ و ﻣﺤﺎﺳـﻦ ﮐـﺎرﺑﺮد ﻫـﺮ ﯾـﮏ ازﻣﺪل ﻫﺎی ﻓﻮق درﺑﺎرة اﯾﺮان ﺑﺮ اﺳﺎس ﭼﺎرﭼﻮب ﻧﻈﺮﯾﮥ ﺣﮑﻤﺮاﻧﯽ ﺧﻮب ارزﯾﺎﺑﯽ ﻣﯽ ﺷﻮد. در ﭘﺎﯾﺎن ﻧﯿﺰ ﻣﺴﯿﺮ ادارة ﻣﻨﺎﻃﻖ در اﯾﺮان ﻣﺜﺒﺖ ارزﯾﺎﺑﯽ ﺷﺪه اﺳﺖ، اﻣﺎ ﺗﺄﮐﯿﺪ ﻣﯽ ﮔﺮدد ﮐـﻪ ﺑﺮای ﺗﺤﻘﻖ ﺣﮑﻤﺮاﻧﯽ ﺧﻮب ﺑﺎﯾﺪ ﻇﺮﻓﯿﺖ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﺷـﻮراﻫﺎ ی روﺳـﺘﺎ ، ﺷـﻬﺮ ، ﺷﻬﺮﺳـﺘﺎن اﺳﺘﺎن و ﮐﺸﻮر ﺗﺤﻘﻖ ﯾﺎﺑﺪ، دﻣﮑﺮاﺳﯽ واﺳﻄﻪ ای و ﻏﯿﺮﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﮐـﻢ ﺷـﻮد ، ﺑـﻪ اﺧﺘﯿـ ﺎرات اﺟﺮاﯾﯽ اﺳﺘﺎﻧﺪاران اﻓـﺰوده ﺷـﻮد ، در اﺟـﺮا ی اﺻـﻞ 44 ﻗـﺎﻧﻮن اﺳﺎﺳﯽ ﺗﺴـﺮ ﯾﻊ ﺷـﻮد ﺗﺨﺼﯿﺺ ﺑﻮدﺟﮥ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻧﺴﺒﺘﺎ ﻋﺎدﻻﻧﻪ و ﺑﺮ اﺳﺎس ﮐﺎرﮐﺮد ﺻﻮرت ﮔﯿﺮد، و ﺷﻬﺮداران ﺑـﻪ
ﺻﻮرت ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ اﻧﺘﺨﺎب ﺷﻮﻧﺪ.
ملخص الجهاز:
بـا توجـه بـه گستردگی جغرافیایی، بافت متکثر هویتی و قومی در کشورهای مختلـف و هـم چنـین ملزومات حکمرانی خوب، دولت ها راههای مختلفی را بـرای اداره فضـای جغرافیـایی مناطق کشور تجربه کرده اند و هم اکنون نیز در بسیاری از کشورها صرفنظر از وجود یا فقدان تنش های مربوط به مرکز- پیرامون، موضوع اداره کشـور بـا توجـه بـه نحـوه تقسیم فضا و تفویض اختیارات به مناطق بـه صـور مختلـف انجـام مـیشـود.
در پایان نیز مسیر اداره مناطق در ایران مثبت ارزیابی شده است ، اما تأکید میگردد کـه برای تحقق حکمرانی خوب باید ظرفیت قانونی شـوراهای روسـتا، شـهر، شهرسـتان، استان و کشور تحقق یابد، دمکراسی واسطه ای و غیرمستقیم کـم شـود، بـه اختیـارات اجرایی استانداران افـزوده شـود، در اجـرای اصـل ٤٤ قـانون اساسـی تسـریع شـود، تخصیص بودجۀ مناطق نسبتا عادلانه و بر اساس کارکرد صورت گیرد، و شهرداران بـه صورت مستقیم انتخاب شوند.
کارنامـۀ عـدم تمرکز نشان داده است که اگر این الگو در دولت های اقتدارگرا با اقتصاد متمرکز و دولتی اجرا شود، صرفا یک امر صوری خواهد بود و نمیتواند در کاهش تنش های مرکز-پیرامون موفق باشد، ولی اگـر عـدم تمرکـز همـراه بـا اقتصـاد غیردولتـی و دمکراسی نهادینه باشد و مردم مناطق به طور مستقیم متصـدیان منطقـه ای خـود را انتخاب کنند، ایـن الگـو مـیتوانـد موفـق باشـد (ماننـد فرانسـه ) و اساسـا نـوعی شبه فدرالیسم خواهد بود.