خلاصة:
مثنوی معنوی، از مهمترین آثار تعلیمی- عرفانی قرن هفتم هجری است که شاعرش، جلال الدین محمد بلخی، فرزند نویسنده معارف، شاگرد برهان الدین محقق ترمذی و همنشین و هم صحبت شمس تبریزی صاحب مقالات، بوده است. این مطالعه کتابخانه ای، با روش توصیف متن و تحلیل محتوا، به بررسی نور وجلوه های مختلف آن در مثنوی پرداخته است. حاصل آن که مولوی، در مبحث نور، به افکار و ساحت های قرآنی، عرفانی، فلسفی، فیزیکی، ادبی و لغوی توجه دارد و بیشتر و قویتر از همه تحت تاثیر اندیشه قرآنی نور آفریننهه و برابر با وجودبخش است که خداوند را نور آسمان ها و زمین و نوری می داند که ظلمت عدم با تجلی او محو شده و آفریده ها و مخلوقات از آن نور، ظاهر و آشکار شده اند. البته، میراث عرفانی ابن عربی و میراث فلسفی و اشراقی سهروردی با آمیزه ای از مباحث فیزیکی و ادبی و بلاغی نور، در مثنوی، نشان داده می شوند و مشخص می شود که مولوی، به چه مقدار، نظریه نور خود را از قرآن مجید، یا از اندیشه های ابن عربی، یا حکمت خسروانی شیخ اشراق گرفته است؛ در ضمن، چگونگی تمایل و علاقه مندی وی به استفاده از این واژه و کارکرد فیزیکی آن، در ساخت اندیشه اش، باز نموده می شود.
ملخص الجهاز:
ک: یوسفپور، اختیار، 1388: 99-79) و در منظومۀ فکری مولانا، انسانهای ناسوتی اما رهیده از قفس زمان و مکان و «حاضر در من ملکوتی» (زمانی، 1386: 944؛ زمانی، 1385، ج 6: 944)، صوفیان صفاجو و صافی، صوفیان صوفیان، راهنمایان آگاه و درستکار، ضمیر ناخودآگاه آدمی یا فطرت او یا به قول مولوی حاکم نهانی برخود انسان، نماز، دل نیک مردان و جانشان، علم پرورده در نور، مومن، روح، خضر نبی، انسان به معنی عالم اکبر، حکمت، مرگ، نیت، حواس، اناالحق از لب منصور، عشق، شمس، حسام الدین، ایمان، جستگان از تقلید، مردان روشنگر، قطب عالم، صوفیان، شیران خدا و قرآن مجید، همگی منور از نور آفتاب حسن و حقیقتاند و نور خود را از نور خدا میگیرند و نور الله بر وجود و اندیشۀ نورانی شدۀ آنان چون مصداقی بر سخن نور علی نور، در درخشش و تابش بیمنتهاست و همۀ روشنی جهان، از این پیوستگی.
قرآن با ثبت دعاهای پیامبران و دیگر بندگان صالح خداوند در واقع شیوه و الگوی مناسب برای رویارویی با خداوند را برای انسان پایهگذاری و پیشنهاد کرده است که این سبک دعایی عالی با سیره و تعالیم عملی نبی اکرم به رشد خود ادامه داد تا با عترت دستپرورده ایشان به اوج بالندگی رسد به طوری که بنیانگذار رویکردی والا شدند که میتوان از آن به «دانشگاه دعا» یادکرد که در این میان دو کتاب ارزنده نهج البلاغه و صحیفۀ سجادیه به شکلی زیبا و اصیل، به ترسیم رابطۀ بنده با پروردگار خود میپردازند، به عنوان مثال امام علی (ع) در خطبۀ 46 کیفیت دعای سفر را به ما آموزش میدهند و به ما یادآوری میکنند که قبل از اینکه از پروردگار چیزی بخواهیم اول باید به حمد و ثنای او بپردازیم و از نعمتهای فراوان او شکرگزاری کنیم، ساختاری که در قرآن به پیامبران یاد داده شده و بر آن تأکید شده است، (1382: خطبۀ 46) که خود بازتاب تربیت قرآنی امام (ع) است.