ملخص الجهاز:
یاد ایام گذشته رضا جعفری متن سخنرانی در شب عبدالرحیم جعفری با سلام خدمت دوستان عزیز من خیلی از آقای دهباشی تشکر می کنم برای برگزاری این شب، همچنین از آقای شیخان که واقعاً زحمت کشیدند در تهیة این فیلم و از تشریف فرمایی همة دوستان عزیز.
همة مطالب در فیلم گفته شده فقط دو سه مورد بود که من فکر کردم شاید اگر بگویم بد نباشد.
در خاطرات پدر می خوانیم که کتاب کمدی الهی با چه مشقتی چاپ شد.
تصور بفرمایید آن روزها حروفچین ها هشت صفحه هشت صفحه، با دست حروفچینی می کردند.
این هشت صفحه را پدر برمی داشت یا کسی را می فرستاد می رفت به آبعلی پیش آقای شجاع الدین شفا که در کلبه تابستانی شان بودند.
این هشت صفحه ها می رفت و می آمد.
و می شود تجسم کرد که برای چاپ یک کتاب هزار و سیصد صفحه ای چندبار جادة خاکی تهران تا آبعلی طی شده بود.
نکتة دیگر اینکه آقای فانی در فیلم اشاره می کنند که پدر مؤسسه امیرکبیر را هبه کرد.
پدر مؤسسه را هبه نکرد ولی می خواست مؤسسه حفظ شود.
حال شما خود می توانید دربارة این کتب ضاله قضاوت کنید.
به قول حضرت مولانا: استعیذالله مما یفترون [پناه می برم به خدا از افتراهایشان] (رجوع شود به تصوير صفحه)
(
, 
, 
)
