خلاصة:
«قاعده نفی سبیل»، از قواعد مهم فقهی است که مشهور فقها با استناد به آیات، روایات، اجماع و عقل، آن را به اثبات رسانیدهاند. و در مواردی، این قاعده مبنای استنباط احکام شرعی قراردادهاند. بر اساس این قاعده، هر نوع رابطه، از جمله عقد و معامله و قراردادی که باعث شود کافران، راهی برای سلطه بر مسلمان پیدا کنند یا باعث علوّ و برتری آنها بر مسلمانان گردد، اعتباری ندارد. از این قاعده میتوان در ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فقهی استفادههای فراوانی کرد؛ اما در عصر حاضر که سلطه و نفوذ کشورهای بیگانه و استعماری در شکلهای مختلف بر مسلمانان و سرزمینهای آنها، سایه افکنده است، یکی از بهترین راهها برای نجات و بیرون رفت از این وضعیت ذلت بار، توجه و عمل به این قاعده است.
مهمترین کاربرد این قاعده در حیطه مسائل سیاسی و اقتصادی اسلام است. با توجه به این قاعده و توصیه وتاکید مقام معظم رهبری بر اقتصاد مقاومتی و اینکه اجرای صحیح آن میتواند در زمینه های گوناگون، کشور را از وابستگی به بیگانگان نجات دهد، این مقاله به روش توصیفی و تحلیلی، در صدد تبیین یکی از موثرترین راهها برای بیرون رفت از سلطه کشورهای بیگانه و عدم وابستگی به کافران میباشد.
ملخص الجهاز:
از این قاعده میتوان در ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فقهی استفادههای فراوانی کرد؛ اما در عصر حاضر که سلطه و نفوذ کشورهای بیگانه و استعماری در شکلهای مختلف بر مسلمانان و سرزمینهای آنها، سایه افکنده است، یکی از بهترین راهها برای نجات و بیرون رفت از این وضعیت ذلتبار، توجه و عمل به این قاعده است.
اعتبار عقلی دلیل دیگر بر اثبات قاعده نفی سبیل، دلیل عقلی قطعی است، بر اینکه شرافت و عزت اسلام مقتضی است خداوند متعال در احکام و شریعت خود حکمی را که موجب هرگونه ذلت مسلمان در برابر کافر گردد، تشریع نکرده باشد.
(مراغی، 1417، ج2، ص352) خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: (ولله العزة ولرسوله وللمؤمنین ولکن المنافقین لا یعلمون( (منافقون:8) با این وجود چگونه ممکن است حکمی را جعل کند که سبب برتری و علو کافر بر مسلمان گردد؟ بدین ترتیب و با توجه به مجموعه معارف و دستورات اسلامی درباره روابط مسلمان و کافر، میتوان ادعای قطع و یقین کرد که در شریعت اسلام، آنچه موجب تحقیر، پستی و ذلت مسلمان در برابر کافر باشد وجود ندارد.
نسبت قاعده با ادله احکام با توجه به اینکه در اسلام حکمی که سبب سلطه کافر بر مسلمان شود وضع نشده است، میتوان گفت لسان این قاعده، برادله اولیه احکام، حکومت واقعی دارد؛ مثلا آیه شریفهای که میفرماید: (یوصیکم الله فی أولادکم للذکر مثل حظ الأنثیین( (نساء: 11) و یا سایر آیات ارث، از جهت ارث بردن مطلق هستند؛ یعنی اگر مورث چیزی برای وراث خود گذاشت اعم از مسلمان یا غیر مسلمان برای پسرها دو برابر دخترها باید قرار داده شود.