ملخص الجهاز:
خُمِ متصل به دریا محمدعلی موحد (متن پیام) كاروان شهيد شد از پيش وآنِ ما رفته گير و مي انديش ـ از شمار دو چشم يك تن كم وز شمار خرد هزاران بيش ديشب گفتند كاروان كيارستمي هم رفت.
مي دانم بسياري چون من با شنيدن اين خبر آن دو بيت را كه هزار سال پيش در سوگ شهيد بلخي نوشته شده است زمزمه كرده اند.
آري؛ امّا واقعاً دو چشم هنرمند همان دو چشمي است كه ديگران هم دارند؟ آنچه هنرمند مي بيند همان است كه ما هم مي بينيم؟ ياد مي كنم از مولانا كه آدمي را در همان دو چشم او خلاصه مي كند: آدمي «ديده»ست باقي گوشت و پوست هر چه چشمش ديده است آن چيز اوست - چون به دريا راه شد از جانِ خُم خُمِّ با جيحون برآرد اُشتلُم - دادِ دريا چون ز خُمِّ ما بُوَد چه عجب گر ماهيئي دريا بُوَد (رجوع شود به تصوير صفحه)اينك ماهيئي را از دست داده ايم كه خود دريا بود و چشماني كه با ژرفايِ رها در بيكرانگيِ اقيانوس مأنوس بود.
به دوست عزيزم حجّت الله ايّوبي، گوهرشناسِ با فراستي، كه واسطه آشنائي من با آن «خُمِ متصل به دريا» بود، تسليت مي گويم.
استانبول ١٥ تيرماه ١٣٩٥ • دکتر محمدعلی موحد، عباس کیارستمی، محمود دولت آبادی و بهاءالدین خرمشاهی در شب خاندان مولانا ـ ۱۳ آذرماه ۱۳۹۲ (عکس از: مجتی سالک)