ملخص الجهاز:
"در سال 1987 وقتی که به معماری روی آورده بود به من گفت:«شما باید فرمی را برای بیان آن چه در درونتان میگذرد بیابید و من دریافتم که تنها راه،بعد سوم است و همین مرا به مجسمهسازی کشاند.
کوربه پس از سالها کار و تلاش در 1846 موفق میشود موافقت داوران را برای به نمایش گذاشتن تنها یک اثر در سالن سالانه نقاشی بدست آورد وی در این زمینه مینویسد:«داوران پیران خرفتی هستند و در تابلوهای من کوچکترین اثری از ایدآلیسم وجود ندارد.
هنوز موضوع کار او را اشکال انسانی تشکیل میداد ولی خطوط آن اشارهای و اختصاری بود همانند انسانهای اولیه که در آنها هوش و تجربه ترکیب میشود، گوجرال در دههء 60 به خلق بافتهایی شبیه به دیوارهای سنگی قدیمی دست یافت که به سادگی و با آرامش فلسفی خطوطی از اغتشاش به سطح هموار آن راه یافته بود.
» در سال 1982 او ناامیدیهای اولیهاش را برایم توضیح داد و گفت که احساس میکند رسالت دارد تا هنر (به تصویر صفحه مراجعه شود) برگزیده و برجستهای را برای کسانی که میفهمند و بازارهایی که هنرمند را برای زندگی با احترام توانا میکنند بنیاد گذارد.
رماپیتلا یکی از پنج معمار برجسته بینالمللی تا آنجا پیش رفت که بگوید: «فکر میکنم از بین سه معماری که به آنها میتوان نمره و امتیاز داد،ساتیش گوجرال تنها فردی است که به شیوههای جهانی بعد دیگری میبخشد».
از طریق این نامههای کوربه که دارای مقدمه و زیرنویسهای مشروح و خواندنی است خواننده با تاریخ سیاسی،اجتماعی و هنری فرانسه قرن (به تصویر صفحه مراجعه شود)گوستاو کوربه نوزده آشنا میشود.
پرده تدفین سندی است برای اثبات این اعتقاد هنرمند که علاقه وی متوجه آن گونه واقعیت جهان است که خود تجربه کرده است."