ملخص الجهاز:
"یغما شمارهء مسلسل 218 شمارهء ششم شهریور ماه 1345 سال نوزدهم از مجلهء فرانس ابسرواتور ترجمهء:دکتر شیرین بیانی-استادیار دانشگاه طهران اولان باتور را میشناسید؟ قرنهای متمادی است که ارتباط ما با مغول و مغولستان قطع شده است، در حالی که قسمتی مهم از صفحات تاریخ ما پوشیده از گردوغبار ماجرا- جوئیهای سوارکاران دشتهای وسیع آن است.
اکثر مردم در سال بیستبار کوچ میکنند و از محلی بمحل دیگر میروند؛و مسلم است که احتیاج به یافتن مراتع در فصول مختلف بیش از میل و علاقهء افراد،ایشان را بکوچنشینی و امیدوارد، بدین معنی که در این سرزمین،گله است که نوع زندگی را تعیین میکند ومغول بیابانگردی را برای یافتن نقاط مناسب و دور از باد و باران زمستانی و یافتن چشمهسارها و جویبارهائی که از ذوب برفهای بهاری در تابستان جریان میبابند، و مراتع سرسبز پائیزی،بکوچ و امیدواری وزندگی ایشان را از نوع زندگی چادرنشینی میسازد.
ولی این یورتها دائما از جائی بجای دیگر حمل میشوند و هنگامی که موقع حرکت فرا میرسد،تیرکها جادر را که سقف را نگه میدارد میکشند،قطعات نمد و روکش روطوبتناپذیر سقف را که سوراخی برای دوکش بخاری دارد و همچنین در چوبی چادر را که بسیار زیبا نیقاشی و رنگآمیزی شده است،جمع میکنند و سرانجام در عرض یکربع ساعت دستهای توانا و چابک مغولها چادرها را که جمع شده،برپشت شترها یا اسبها میگذارند و بسوی افقی تازه براه میافتند.
گرگ که بزرگترین دشمن گله میباشد تنها حیوانی است که در تمام فصول شکار میشود و میتوان گفت که در این سرزمین انسان بمنزله گرگی برای گرگ است؛و دائما با اسب در تعقیب و از بین بردن آن است و در عوض از پوشش نیز استفاده میکند."